معنی هندوانه

لغت نامه دهخدا

هندوانه

هندوانه. [هَِ دِ ن َ / ن ِ] (اِ) هندویانه. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 122). از: هندوان + پساوند نسبت، لغهً یعنی میوه ای که از هند می آید... گیاهی است از تیره ٔ خیار که برگهای بریده و ساقه های گسترده دارد. دلاغ. بطیخ هندی. شامی. دابوغه. فج. خربزه ٔ شامی. (یادداشتهای مؤلف). میوه های آن درشت و مواد قندی آن برخلاف خربزه در درون بر جمع میگردد و تخمه ها در آن پراکنده اند. (از گیاه شناسی گل گلاب):
داروغه هندوانه و سرده خیار سبز
کلونده شد محصل و بدران گزیر گشت.
بسحاق اطعمه.
- با یک دست دو هندوانه برداشتن، کنایه از کار فوق طاقت و لیاقت به عهده گرفتن است.
- هندوانه ٔ ابوجهل. رجوع به این مدخل شود.
- هندوانه افکندن، کمال بیم وترس. (از آنندراج).
- هندوانه ٔ تلخ، هندوانه ٔ ابوجهل. رجوع به هر دومدخل شود.
- هندوانه در کون کسی غلطانیدن، بسیار ترسانیدن. (غیاث).
- هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن، کسی را به منظور موافق کردن با خواسته های خود بیش از اندازه ستودن و صفات برجسته به او بستن.


هندوانه ٔ تلخ

هندوانه ٔ تلخ. [هَِ دِ ن َ / ن ِ ی ِ ت َ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) هندوانه ٔ ابوجهل. حنظل. رجوع به دو مدخل شود.

فارسی به انگلیسی

هندوانه‌

Melon, Watermelon

فارسی به ترکی

تعبیر خواب

هندوانه

دیدن هندوانه در خواب بسیار خوب است به خصوص اگر قرمز و رسیده باشد و شما از خوردن آن احساس لذت کنید. - منوچهر مطیعی تهرانی

خواص گیاهان دارویی

هندوانه

در معالجه خارش وآلرژی، سوزش ادرار، بزرگی پروستات، خشکی دهان، غلظت خون و بالا بودن فشار خون توصیه می شود. برگ سبز هندوانه خون دماغ رابند آورد. هندوانه ابوجهل بچه را در رحم می کشد. مسهل است. خستگی را برطرف می کند. معالج نارسایی کلیه وتصفیه کننده خون است. مانند آبهای معدنی در درمان بیماری های کبد وکیسه صفرا مفید است.

فرهنگ فارسی هوشیار

هندوانه

‎ (صفت) مانندهندوان، سیاه: خاقانی است هندوی آن هندوانه زلف وان زنگیانه خال سیاه مدورش. (خاقانی) -3 نام مجموع شهرهای هند: وملک تمر با چند سوار معدود سر در جهان گرفت و خود را درهندوانه انداخت و همانجا نقل کرد (وفات کرد) وملک تکین راهندوان بکشتندو پوست او را نزد سلطان محمد فرستادند. : قتلغ خان بدست مولف تاریخ فیروز شاهی بخدمت سلطان پیغام فرستاد که امیران صده چه کس اند و در کدام محل اند که پادشاه جهان پناه ازبرای دفع ایشان نهضت فرماید اگر بشنوند که رایات اعلی درین مهم نهضت فرموده بگریزند و در هندوانهاخزند و دور دست بروند اگر مرا که بنده قدیم این حضرتم فرمان رود لشکر مرتب کنم و بروم وفتنه ایشان فرو نشانم. (اسم) گیاهی علفی ازتیره کدوئیان که دارای برگهای بریده و میوه های درشت کروی یا بیضوی است که مواد قندی آن برخلاف خربزه که در میان بر جمع شده در درون بر جمع شده است ودانه ها در داخل درون بر پراکنده اند هندوانه دارای آب فراوان است وبعنوان یک میوه مدر و مبرد تجویز میشود ولی چون دارای سلولز فراوان است خوردن زیاد ایجاد نفخ میکند درکشور مادراکثر نقاط بفراوانی کشت میشود وازمیوه های غذائی اصلی قاطبه افراد کشوراست بطیخ هندی حب الحجاز بطیخ سندی بطیخ رقیتربوز بطیخ احمر بطیخ شامی قارپوز بطیخ فلسطینی بطیخ الاخضر. یا هندوانه ی ابوجهل. گیاهی ازتیره کدوئیان که یکساله است ودارای ساقه خزنده پوشیده از کرک است و برگهای آن متناوب و دارای بریدگیهای نامنظم بسیاراست این گیاه در جنوب اروپا و آفریقا و آسیا (منجمله ایران) بفراوانی میروید وبعلاوه بمنظور استفاده دارویی نیز کشت میگردد میوه اش ببزرگی یک نارنج است و مصرف داروئی دارد و بسیار تلخ است در ترکیب میوه این گیاه گلوکزیدی بنام کولوسنتین وجود دارد که زرد رنگ و محلول درالکل است و بسیار تلخ است و تلخی میوه این گیاه بواسطه وجود همین گلوکزید است. میوه این گیاه مسهلی است قوی وبعلاوه دربیماریهای کبد از آن استفاده میشود و مصرف آن موجب افزایش ترشحات صفرا میشود و گاهی نیز بعنوان قاعده آور از آن استفاده میکنند از میوه این گیاه بیشتر در دامپزشکی استفاده میشود حنظل حدج مراره الصحرا مراره الصحاری شری صرا آحی الما ء خنچل خربوزه روباه خرزهره کسب کوشت اندین کاپهل مهاکال ابوجهل قارپوزی قثا ء النعام شجره خبیثه شجره الخبیثه خطبان کبست کبسته حبه الهبد فنک حمطل کبستو هبیده خربزه ابوجهل زهرگیاه خربزه تلخ کبسه. توضیح دانه این گیاه راحب الحنظل نامند. یا هندوانه زلف. زلف سیاه. یا بایکدست چند هندوانه بلند کردن. در آن واحد با نداشتن وسایل چند کار را انجام دادن. یا پوست هندوانه زیر پای (زیربغل) کسی گذاشتن. یا هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن. اورا بمخاطره انداختن بوسیله تحریک حس غرور وی.

فرهنگ معین

هندوانه

(هِ دِ نِ) (اِ.) گیاهی است علفی از تیره کدوییان، میوه آن درشت کروی یا بیضوی است و مغز آن لطیف و آبدار و سرخ یا زرد رنگ است. تخم های ریز دارد و تفت داده آن یک قسم آجیل است.، ~ زیر بغل کسی گذاشتن کنایه از: با ستایش از کسی او را مغرور کردن و فریفتن.

فرهنگ عمید

هندوانه

سیاه: خاقانی است هندوی آن هندُوانه‌زلف / وآن زنگیانه خال سیاه مدوّرش (خاقانی: ۲۱۹)،

میوه‌ای درشت، با پوست ضخیم، مغز لطیف و آبدار و سرخ یا زرد، تخم‌های ریز، بوتۀ خزنده، برگ‌های بریده، و شاخه‌هایی که روی زمین می‌خوابد،
* هندوانهٴ ابوجهل: (زیست‌شناسی) = حنظل

فارسی به ایتالیایی

هندوانه

cocomero

anguria

حل جدول

فارسی به عربی

هندوانه

بطیخ، رقی

فرهنگ گیاهان

هندوانه

بطیخ الهندی

کالری خوراکی ها

هندوانه

۱۰۰گرم ۲۳ کالری

فارسی به آلمانی

هندوانه

Melone (f)

معادل ابجد

هندوانه

121

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری