معنی همعقیده
مترادف و متضاد زبان فارسی
همراءی، همفکر، هممرام، هممشرب
هممشرب
همعقیده، همفکر، هممرام، هممسلک، هممکتب
همفکر
همراءی، همعقیده، هممرام، هممشرب
همراءی
موافق، همداستان، همدل، همعقیده، همفکر
هممسلک
همعقیده، همفکر، هممرام، هممشرب، هممشرب
متفق
موتلف، متحد، موافق، همراه، همرای، هممصلحت، یکدل، یکرای، همعقیده، مصمم
موافق
جور، سازگار، مساعد، هماهنگ، دلپسند، مطلوب، مقبول، دلخواه، مناسب، درخور، شایسته، متناسب، دمساز، متفق، متفقالرای، همدل، همرای، همعقیده، همساز، همفکر، همسو، یکجهت، برابر، مطابق، معادل،
(متضاد) نامناسب،
(متضاد) مخالف،
(متضاد) خلاف
حل جدول
فرهنگ عمید
معادل ابجد
234