معنی هماورد
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) هریک از دو کس که با یکدیگر جنگ کنند نسبت بدیگری هماورد است حریف رقیب.
فرهنگ معین
(~.) (ص.) حریف، رقیب.
فرهنگ عمید
حریف، همنبرد، نسبت دو نفر با هم که با یکدیگر نبرد کنند، هماویز،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
حریف، رقیب، معارض، هماور، همزور
فارسی به انگلیسی
Antagonist, Competitor, Contestant, Duel, Opponent, Rival
هماورد یافتن
Match
هماورد ارائه دادن
Match
هماورد جویی کردن
Challenge
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
256