معنی هماورد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(~.) (ص.) حریف، رقیب.

فرهنگ عمید

حریف، هم‌نبرد، نسبت دو نفر با هم که با یکدیگر نبرد کنند، هماویز،

حل جدول

رقیب

حریف

مترادف و متضاد زبان فارسی

حریف، رقیب، معارض، هماور، هم‌زور

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) هریک از دو کس که با یکدیگر جنگ کنند نسبت بدیگری هماورد است حریف رقیب.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر