معنی هاس

لغت نامه دهخدا

هاس

هاس. (اِ) لاغر کردن. (زوزنی).

هاس. (اِ) بیم. ترس. (از برهان) (از اوبهی):
من با تو به دل هیچ ندارم ز بدیها
چیزی نتوان گر تو همی هاسی می هاس.
(از لغت فرس ص 201).
مخفف هراس است. (برهان) (آنندراج). رجوع به هراس و هاسیدن شود.

هاس. (ق) نیز. دیگر. (برهان) (آنندراج) (جهانگیری) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). به عربی ایضاً گویند. (برهان) (جهانگیری):
دید کس گاو همچو من خربط
گفت کس غول همچو من نسناس
طیبتی کردم و پشیمانم
تا چنین چیزها نگویم هاس.
مختاری غزنوی.
بار دیگر. دیگر بار. بار دوم. دوم بار. رجوع به نیز شود.

هاس. (اِخ) یوهان آدولف. آهنگساز آلمانی، در برگدورف نزدیک هامبورگ به سال 1699 م. متولد شد. وی ابتدا خواننده ٔ یک اپرای سیار بود، بعداً به خوانندگی در تأتر پرداخت و سپس برای تکمیل تحصیلات خود در رشته موسیقی به ایتالیا رفت. در ونیز چندین اپرا ساخت که بوسیله ٔ خواننده های مشهور ایتالیا فارینلی و سینیورا تزی اجرا شد و بتدریج شهرت وی بالا گرفت. هاس مسافرتهائی به بعضی از کشورهای اروپائی کردو آهنگهای خود را به گوش دوستداران خود رسانید. سرانجام در دسامبر 1783 م. در ونیز وفات یافت. وی در طول زندگی هنری خود در حدود 120 اپرا و بسیاری آهنگهای دیگر خلق کرده است. (از دایرهالمعارف بریتانیکا).

فرهنگ عمید

هاس

دیگر، نیز: طیبتی کردم و پشیمانم / تا چنین چیزها نگویم هاس (عثمان مختاری: ۲۳۵)،

بیم، ترس،

فرهنگ معین

هاس

(اِ.) هراس، بیم.

(ق.) دیگر، نیز.

حل جدول

هاس

ایالتی در آلبانی


بیم و ترس

هاس


ایالتی در آلبانی

هاس

فارسی به عربی

سخن بزرگان

بیل بال هاس

ما اشتباهات جدیدی را مرتکب نمی شویم؛ تنها اشتباهات گذشته را تکرار می کنیم.

واژه پیشنهادی

اسپانیایی به فارسی

el esta

هاس هع، .= ءس هع

معادل ابجد

هاس

66

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری