معنی نوعی اهو

حل جدول

لغت نامه دهخدا

اهو

اهو. [اُ هََ / هُو] (صوت) آوازی که تعجب را بدان بیان کنند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).


نوعی

نوعی. [ن َ / نُو] (ص نسبی) منسوب به نوع. مقررشده برای نوع. (ناظم الاطباء). مربوط به نوع: صورت نوعی. حرکت نوعی. (فرهنگ فارسی معین): من ِ نوعی.

فارسی به عربی

گویش مازندرانی

اهو

از اصوات است در بیان کثرت و تعجب

فارسی به آلمانی

اهو

Asthma (n)


گوشت اهو

Rehfleisch (n), Wildbret (n)

فرهنگ فارسی هوشیار

نوعی

نوعی در فارسی سردکی گنی گونه ای جوری

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

نوعی اهو

148

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری