معنی نجاشی

فرهنگ فارسی هوشیار

نجاشی

نجاشی در فارسی پاژ نام شاهان هبشه (اسم) لقب عام پادشاهان حبشه.

لغت نامه دهخدا

نجاشی

نجاشی. [ن َ شی ی / ن َ / ن ِ شی ی / ن ِ] (اِ) لقب عام ملوک حبشه. (از آثارالباقیه). لقب پادشاه حبشه. (غیاث اللغات از صراح). معرب نیجوستی است که درزبان حبشی بمعنی ملک است. (از المنجد):
چو از نقش نجاشی بازپرداخت
به مهرنام خسرو نامه ای ساخت.
نظامی.
قیصر از روم و نجاشی از حبش
بر درش بهروز و لالا دیده ام.
خاقانی.
نعمانْت در عرب چو نجاشی است در حبش
مولی صفت نموده و لالازبان شده.
خاقانی.
کآن قبا کز حبش آرند رسول
بهر تشریف نجاشی پوشد.
خاقانی.

نجاشی. [ن َ] (اِخ) احمدبن علی بن احمد نجاشی اسدی کوفی، مکنی به ابوالخیر یا ابوالحسن یا ابوالعباس و معروف به ابن الکوفی و نجاشی و شیخ نجاشی. صاحب رجال، از علمای ثقه ٔ امامیه است. وی در قرن پنجم هجری میزیسته و از شاگردان سید مرتضی علم الهدی بوده است. از تألیفات او یکی کتاب رجال است و دیگر اخبار بنی سنسن و اخبار الوکلاء الاربعه و اعمال جمعه و التعقیب و تفسیر قرآن و جز آن. وی به سال 450 هَ. ق. در 78سالگی درگذشت. (ازریحانهالادب ج 4 ص 168). و نیز رجوع به روضات الجنات ص 17 و هدیهالاحباب ص 253 و مستدرک الوسایل ص 501 و اعیان الشیعه ج 10 ص 102 و تاریخ خاندان نوبختی و تاریخ اسلام ص 91 و فهرست کتابخانه ٔ مدرسه ٔ سپه سالار ج 2 ص 120 شود.

نجاشی. [ن َ شی ی] (ع ص) آنکه برماند شکار را بسوی شکاری. (از منتهی الارب) (آنندراج). آنکه می رماند شکار را تا بسوی شکارچی رود. (ناظم الاطباء). ناجش. آهوگردان. شکارگردان. شکارانگیز.

نجاشی. [ن َ] (اِخ) قیس بن عمروبن مالک کهلانی از بنی حارث بن کعب. شاعری هجاگوی است. عصر جاهلیت و اسلام رادریافت. اصل او از نجران یمن است. وی مردم کوفه را هجا گفت. عمر وی را به بریدن زبان ترساند. به حجاز آمد و در کوفه ساکن شد. چندی از پیروان علی (ع) بود. سپس در ماه رمضان شراب خورد، علی (ع) او را حد زد و نجاشی نزد معاویه رفت. در حدود سال 40 هَ.ق. درگذشت. (از الاعلام زرکلی) (الشعر و الشعراء چ مصطفی افندی ص 115). و نیز رجوع به عیون الاخبار ج 1 ص 198 و البیان و التبیین ج 1 ص 202 و ج 3 ص 74 و عقدالفرید ج 2 و ج 5 شود.


ابوالحسین نجاشی...

ابوالحسین نجاشی. [اَ بُل ْ ح ُ س َن ِ ن َ] (اِخ) نجاشی احمد. رجوع به نجاشی... شود.


اصحم نجاشی

اصحم نجاشی. [اَ ح َ م ِ ن َ] (اِخ) رجوع به اصحم شود.


حربه ٔ نجاشی

حربه ٔ نجاشی. [ح َ ب َ ی ِ ن َ] (اِخ) یا الحربه. حربه ای است که نجاشی پادشاه حبشه برای پیغمبر هدیه فرستاد و آنرا به نمازهای عید پیشاپیش پیمبر (ص) می بردند و به جنگ احد، رسول (ص) ابی بن خلف را بدان بکشت و سپس به خلفا رسید و آنرا بنام عنزه نیز می نامیدند. (مفاتیح العلوم).

فرهنگ معین

نجاشی

(نَ) [ع.] (اِ.) لقب پادشاهان حبشه.

حل جدول

نجاشی

عنوان پادشاهان حبشه

لقب پادشاهان حبشه


عنوان پادشاهان حبشه

نجاشی


لقب پادشاهان حبشه

نجاشی

فرهنگ فارسی آزاد

نجاشی

نَجاشی، در لغت به معنای کسی است که شکار را به سمت شکارچی می راند، در تاریخ لقب هر یک از پادشاهان حبشه در زمان قدیم و در دروره ای خاص بوده است،

نَجاشِی، نامِ نجاشیِ زمان حضرت رسول، اَضجَمَه اَبجَر بود که به محض دریافت نامه رسول الله در سال 6 هجری مومن شد و عریضه ای با هدایا به حضور مبارک فرستاد،

معادل ابجد

نجاشی

364

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری