معنی نام گذاری

لغت نامه دهخدا

نام گذاری

نام گذاری. [گ ُ] (حامص مرکب) نام گذاشتن. نام نهادن. تسمیه.
- شب نام گذاری، ششمین شب تولد نوزاد را شب نامگذاری نوزاد گویند.
|| ترجمه. (یادداشت مؤلف).


گذاری

گذاری. [گ ُ] (ص نسبی) گذرنده. عبورکننده:
چه آن سوگند و چه باد گذاری
چه آن زنهار و چه ابر بهاری.
(ویس و رامین).
مرا تنها بماند ایدر به خواری
چو خان رهگذر مرد گذاری.
(ویس و رامین).
نگر تا هیچگونه غم نداری
که تیمار جهان باشد گذاری.
(ویس و رامین).
چرا از بهر آن اندوه داری [از بهر جهان]
که هست ایدر جهان چون تو گذاری.
(ویس و رامین).
دریغا آن همه امیدواری
که شد ناچیز چون باد گذاری.
(ویس و رامین).
|| (حامص) بصورت ترکیب های ذیل آید و معنی حاصل مصدر دهد:
ترکیب ها:
- تاج گذاری. روزگذاری. ریل گذاری. مرهم گذاری. واگذاری. رجوع به هر یک از این مدخل ها شود.


نشان گذاری

نشان گذاری. [ن ِ گ ُ] (حامص مرکب) نشانه گذاری. علامت نهادن. رجوع به نشانه گذاری شود.


نشانه گذاری

نشانه گذاری. [ن ِ ن َ / ن ِ گ ُ] (حامص مرکب) علامت گذاری.


نمره گذاری

نمره گذاری. [ن ُ رِ گ ُ] (حامص مرکب) با ارقام و اعداد ترتیبی، تعداد و ترتیب افراد یک کلی و آحاد یک گروه را مشخص کردن: نمره گذاری اتومبیل ها، نمره گذاری خانه ها.


آسان گذاری

آسان گذاری. [گ ُ] (حامص مرکب) سماحت.مسامحه. تسامح. مسامحت. مساهله. اغماض:
به آسان گذاری دمی میشمار
که آسان زیَد مرد آسان گذار.
نظامی.

فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

نام گذاری‬

ad koyma, adlandırma

فرهنگ فارسی هوشیار

نام گذاری

نام گذاشتن تسمیه.


گذاری

(صفت) گذرنده عبور کننده: چه آن سوگند و چه باد گذاری چه آن زنهار و چه ابر بهاری. (ویس ورامین)


کد گذاری

دخشک گذاری نشانه گذاری دخشش


بنیان گذاری

بنیاد گذاری بنیاد گذاشتن


علامت گذاری

نشانه گذاری (در جاده ها سرحدها و غیره)

حل جدول

نام گذاری

تسمیه


نام گذاری شده

تسمیه

موسوم

فارسی به عربی

نام گذاری

ترشیح، طائفه

معادل ابجد

نام گذاری

1022

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری