معنی نام

نام
معادل ابجد

نام در معادل ابجد

نام
  • 91
حل جدول

نام در حل جدول

  • اسم
  • اسم، نیکویش ماندنی است
مترادف و متضاد زبان فارسی

نام در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • آوازه، اعتبار، شهرت، اسم، عنوان، کنیه، لقب، کلمه،
    (متضاد) ننگ. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

نام در فرهنگ معین

  • اسم، لفظی که برای نامیدن کسی یا چیزی به کار می رود، شهرت، آوازه (خوب). مق ننگ، کلمه، لفظ، صورت ظاهر، نشان، اثر. [خوانش: [په. ] (اِ. )]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

نام در لغت نامه دهخدا

  • نام. (اِ) لفظی که بدان کسی یا چیزی را بخوانند. اسم. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین) (از فرهنگ نظام). اسم علم چیزی. (بهار عجم) (آنندراج). اسم. (السامی) (دانشنامه ٔ علائی). کلمه ای که به کار می برند در تعیین شخص یا چیزی و به تازی اسم گویند. (ناظم الاطباء). اسم هر کس و هر چیز که بدان شناخته شود. علم:
    ای خسروی که نزد همه خسروان دهر
    بر نام و نامه ٔ تو نواو فرسته شد.
    دقیقی.
    شه نیمروز است و فرزند سام
    که دستانش خوانند شاهان به نام. توضیح بیشتر ...
  • نام. [نام م] (ع ص) اسم فاعل از نَم ّ. سخن چین. ج، نُمّام. (از اقرب الموارد). توضیح بیشتر ...
  • نام. [مِن ْ] (ع ص) نما المال نموا، زاد و کثر، فهو نام. نماالانسان، سمن، فهو نام. (معجم متن اللغه). رجوع به نامی شود. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

نام در فرهنگ عمید

  • کلمه‌ای که کسی یا چیزی به آن نامیده و خوانده شود، اسم،
    آبرو، افتخار،
    (بن مضارعِ نامیدن) = نامیدن
    * نام خانوادگی: نامی مشترک میان اعضای خانوادۀ پدری، فامیلی، شهرت،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

نام در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

نام در فارسی به عربی

  • اسم، اسماء تعریفیه، شهره، صیه، عنوان، کنیه
فرهنگ فارسی هوشیار

نام در فرهنگ فارسی هوشیار

  • لفظی که بدان کسی یا چیزی را بخوانند، اسم
فارسی به ایتالیایی

نام در فارسی به ایتالیایی

فارسی به آلمانی

نام در فارسی به آلمانی

  • Hauptwort (n), Substantiv (n), Titel (m), Überschrift (f), Benennen, Die name [noun], Name (m), Name [noun], Nennen. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید