معنی نازا و یائس

حل جدول

نازا و یائس

عقیم


عقیم و نازا

یائس


یائس

مرد نومید


نازا

سترون

یائسه

لغت نامه دهخدا

یائس

یائس. [ءِ] (ع ص) ناامید. نومید. (منتهی الارب). || زن عقیم و نازا. (از اقرب الموارد).


نازا

نازا. (نف مرکب) ماده ٔ هر حیوان که زاینده نباشد. (آنندراج) (غیاث اللغات). عقیم. که نزاید. که هیچ نزاید. سترون. قسری. عاقر. ستاغ. نازاینده.

فرهنگ فارسی هوشیار

یائس

ناامید، نومید، زن عقیم و نازا

فرهنگ فارسی آزاد

یائس

یائِس، بی امید، مأیوس (جمع: یوُؤس)، ایضاً: زنی که دیگر عادت ماهیانه نشود، زن عقیم،

مترادف و متضاد زبان فارسی

یائس

یائسه، بی‌حیض، عقیم، مایوس، ناامید، نومید


نازا

حائل، سترون، عاقر، عقیم، نابارور،
(متضاد) بارور، زایا

عربی به فارسی

یائس

سرگردان , بیچاره , درمانده , بی کس , متروک , نومید

فرهنگ معین

نازا

(ص فا.) سترون، عقیم، ماده هر حیوانی که آبستن نشود.

فرهنگ عمید

نازا

زن یا حیوان ماده که آبستن نشود، نازاینده، سترون،

فارسی به عربی

نازا

قاحل، معقم

معادل ابجد

نازا و یائس

136

قافیه

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری