معنی نازا و یائس
حل جدول
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی هوشیار
ناامید، نومید، زن عقیم و نازا
فرهنگ فارسی آزاد
یائِس، بی امید، مأیوس (جمع: یوُؤس)، ایضاً: زنی که دیگر عادت ماهیانه نشود، زن عقیم،
مترادف و متضاد زبان فارسی
عربی به فارسی
سرگردان , بیچاره , درمانده , بی کس , متروک , نومید
فرهنگ معین
(ص فا.) سترون، عقیم، ماده هر حیوانی که آبستن نشود.
فرهنگ عمید
زن یا حیوان ماده که آبستن نشود، نازاینده، سترون،
فارسی به عربی
قاحل، معقم
معادل ابجد
136