معنی نابلد
لغت نامه دهخدا
مترادف و متضاد زبان فارسی
غیرماهر، ناآشنا، ناآزموده، ناشی،
(متضاد) بلد
گویش مازندرانی
کسی که با راه یا کاری آشنا نباشد
فرهنگ عمید
آنکه راهی را نداند،
بیخبر از راهورسم جایی،
آنکه در کاری ماهر نباشد،
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی هوشیار
کسی که طریقی را نشناسد
انگلیسی به فارسی
نابلد
واژه پیشنهادی
نابلد-ناکاربلد-بی تجربه
معادل ابجد
87