معنی نابلد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نابلد. [ب َ ل َ] (ص مرکب) که راه نبرد. که راهی را نداند. که طریقی را نشناسد. که راه نداند. که نشناسد. || ناشی. که وارد به کاری نیست. که مهارت و آشنائی به کاری ندارد.

فرهنگ عمید

آن‌که راهی را نداند،
بی‌خبر از راه‌ورسم جایی،
آن‌که در کاری ماهر نباشد،

حل جدول

ناشی

مترادف و متضاد زبان فارسی

غیرماهر، ناآشنا، ناآزموده، ناشی،
(متضاد) بلد

گویش مازندرانی

کسی که با راه یا کاری آشنا نباشد

فرهنگ فارسی هوشیار

کسی که طریقی را نشناسد

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر