معنی موهن

فارسی به انگلیسی

موهن‌

Degrading, Derogatory, Disdainful, Insulting, Obscene, Opprobrious

فرهنگ فارسی هوشیار

موهن

نیمی از شب این واژه در فارسی برابر با خوار ساز زبون کننده به کار می رود در تازی واژه ی مهین آرشی نزدیک به آن دارد و برابر است با خوار سست واژه ی موهون نیز چنین آرشی دارد موهن در آنندراج و لاروس نیامده است. ‎ (اسم) خوار کننده سست و ضعیف کننده، (صفت) زننده توهین آمیز: } کلمات موهن بر زبان راند. ‎{ توضیح موهن بر وزن } موجر‎ { که معمولا بمعنی اهانت کننده استعمال میشود در لغت بمعنی ضعیف کننده است. در زبان عربی بجای آن } مهین { گویند (صحاح) .

لغت نامه دهخدا

موهن

موهن. [هَِ] (ع ص) کسی و یا چیزی که سست و ضعیف و ناتوان می کند. (ناظم الاطباء). سست کننده. (از منتهی الارب): ذلکم و أن ّاﷲ موهن کید الکافرین. (قرآن 18/8)، این است شما رابه درستی که خدا سست کننده ٔ مکر کافران است. (تفسیر ابوالفتوح رازی ج 5 ص 60). || اهانت آور. مایه ٔ اهانت. توهین آور: عبارات موهن. (یادداشت مؤلف).

موهن. [م َ هَِ] (ع اِ) مقدار نیم شب. || پاره ٔ دراز از شب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). پاره ای از شب. (مهذب الاسماء).

فرهنگ معین

موهن

(مُ هِ) [ع.] (اِفا.) خوارکننده، ضعیف کننده.

حل جدول

موهن

توهین آمیز، بی ادبانه

توهین‌آمیز، بی‌ادبانه

فرهنگ فارسی آزاد

موهن

مُوهِن، (اسم فاعل اَوهَنَ، یُوهِنُ، اِیهان) ضعیف کننده، سست کننده، در فارسی به معنای توهین آمیز، زننده و تحقیر کننده مصطلح است،

فارسی به آلمانی

موهن

Obszo.n [adjective]


موهن بمقدسات

Frevelhaft, Frevlerisch [adjective], Gotteslästerlich, Skrilegisch

فرهنگ عمید

موهن

ضعیف‌کننده، سست‌کننده،
خوارکننده، توهین‌آمیز،

مترادف و متضاد زبان فارسی

موهن

اهانت‌بار، اهانت‌آمیز، توهین‌آمیز، بی‌ادبانه، زننده، وهن‌آمیز

فارسی به عربی

موهن

بذیی، متکبر


موهن بمقدسات

تدنیسی

آیه های قرآن

ذلکم و ان الله موهن کید الکافرین

سرنوشت مؤمنان و کافران، همان بود که دیدید! و خداوند سست‏کننده نقشه‏هاى کافران است.

انگلیسی به فارسی

obscene

موهن

معادل ابجد

موهن

101

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری