معنی موشک

فرهنگ عمید

موشک

[مصغرِ موش] موش کوچک،
از آلات آتش‌بازی،
(نظامی) از آلات جنگ که دارای مواد منفجره است و در جنگ‌ها به ‌کار می‌رود،
دستگاهی که به فضا پرتاب می‌شود،
* موشک کور: (زیست‌شناسی) = موش * موش کور: (نور گیتی‌فروز چشمهٴ هور / زشت باشد به‌ چشم موشک کور (سعدی: ۱۲۸)

فارسی به انگلیسی

موشک‌

Missile, Projectile, Rocket

فارسی به ترکی

فارسی به ایتالیایی

موشک

missile

فارسی به آلمانی

موشک

Hochschießen, Rakete (f)

فرهنگ فارسی هوشیار

موشک

یکی از آلات آتشبازی که دارای مواد منفجره میباشد و در جنگها بکار میرود موش کوچک. یا موش پران. موش خرما. یا موش کور. خفاش شب پره: } نور گیتی فروز چشمه هور زشت باشد بچشم موشک کور. (سعدی)، خلد، آلتی است برای آتش بازی که بشکل موش سازند و بجای دم آن چوب باریک بلندی بدان متصل سازند و آنرا آتش زده ببالا پرتاب کنند:. . . } صد هزار چراغ بر ریسمانها تعبیه کنند و موشکها بر اطراف آن بندند بر وجهی که چون یک چراغ بر افروزند موشک بر آن ریسمانها دویده بهر چراغ که رسد روشن سازد. . ‎{ (حبیب السیر چاپ اول خاتمه ص 43)، آلتی جهنده که بفضا پرتاب شود. موشک مجهز بموتور جت و دارای همه گونه وسیله لازم برای پیشروی است. قوه انفجاری که بر اثر احتراق بنزین در انتهای موشک پدید میظید قدرت جهشی در آن بوجود می آورد که موشک را بجلو می راند. موشک دارای دو یا سه طبقه است و هنگامی که موشک خود را بمدار زمین میرساند قسمتهای اضافی آن که مخزن گاز و نیرو هستند و قوه محرکه موشک را تشکیل میدهند جدا میشوند و بزمین می افتند و فقط اطاقک موشک - که حامل سرنشین و تجهیزات فنی و وسایل لازم است - در مدار زمین قرار میگیرد و بموجب قوانین اجرام سماوی بحرکت خود ادامه میدهد. موشک دارای فرمانهای دستی است و فضانوردان با کمک این فرمانها موشک را هدایت میکنند. موشک دارای فلز مرکبی است که قدرت مقاومت شگفت انگیز دارد و اشعه خورشید و عوامل جوی نمیتوانند روی آن اثر بگذارد. پیش از آنکه فضانورد بخواهد فرود آید باید سفینه فضایی یک دور کامل روی خود بزند تا پشت فضانورد در جهت حرکت قرار گیرد و او بتواند با کاهش شتاب مقاومت کند. در این هنگام فضانورد دستگاههای ترمز کننده را بحرکت در می آورد و از سرعت سفینه میکاهد و وقتی که اطاقک فضانورد در هشت کیلومتری زمین است دستگاههای ترمز کننده دائم از سرعت اطاقک میکاهد و سرانجام فضانورد با چتر نجات فرود می آید. موشکهای فضایی مجهز بیک دستگاه تهیه هوا هستند. این دستگاه نه فقط دایما هوای تازه تهیه میکند بلکه درجه نسبی هوا را نیز حفظ مینماید و درجه حرارت را همواره 20 درجه سانتیگراد نگه میدارد. دو دوربین تلویزیون موشک همیشه مراقب وضع فضانورد است و تصاویر او را بزمین میفرستند. دستگاه تلفن برای مکالمه با زمین ذخیره غذا و دستگاههای مختلف خبر گیری و فیلم برداری و ضبط صدا نیز در موشکها تعبیه میشود یا موشک پران. سنجاب


موشک دوانی

عمل موشک دواندن. پرتاب موشک، فتنه انگیزی: } بتاراج برگ درختان ز هر سو کند موذی باد موشک دوانی. ‎{ (وحشی)


موشک بازی

عمل وشغل موشک باز.

لغت نامه دهخدا

موشک

موشک. [ش َ] (اِ مصغر) مصغر موش یعنی موش کوچک. (ناظم الاطباء). نوعی از موش است. (آنندراج). موش خرد. و این کلمه با موسکولوس لاتینی لفظاً و معناً از یک ریشه است، چه موسکولوس هم به معنی موش کوچک است. (یادداشت مؤلف):
نور گیتی فروز چشمه ٔ هور
زشت باشد به چشم موشک کور.
(گلستان).
موشکی بود در پس منبر
زود برد این خبر به موشانا.
عبید زاکانی.
|| عضله. ماهیچه. (یادداشت مؤلف). الیه. (دهار): حماه؛ موشک گوشت ساق. الیه. موشک ساق. (منتهی الارب). || نوعی از آتش بازی. (ناظم الاطباء). قسمی آتش بازی. (شرفنامه ج 2 ص 264). قسمی آتش بازی که در آن آلتی از کاغذ کلاهک مانند و به شکل موش سازند و درون آن باروت و شوره ریزند و فتیله نهند و چوبی دم آسا بر آن تعبیه کنند و آتش زنند و بر هوا پرتاب کنند. (یادداشت مؤلف): صدهزار چراغ بر ریسمانها تعبیه کنند و موشکها بر اطراف آن بندند بر وجهی که چون یک چراغ برافروزند موشک بر آن ریسمانها دویده به هر چراغ که رسد روشن سازد. (حبیب السیر چ 1 خاتمه ص 43). || فشنگ. (ناظم الاطباء). || قسمی کشتی تندرو. (یادداشت مؤلف). || (اصطلاح نظامی) قسمی از آلات ناریه ٔ جنگ که بیشتر در دریا به کشتی دشمن افکنند. قسمی سلاح انفجاری. نوعی از بمب محتوی مواد منفجره. (یادداشت مؤلف). آلتی جهنده که به فضا پرتاب شود. موشک مجهز به موتور جت و دارای همه گونه وسیله ٔ لازم برای پیشروی است. قوه ٔ انفجاری که بر اثر احتراق بنزین در انتهای موشک پدید می آید قدرت جهشی در آن به وجود می آورد که موشک را به جلو می راند. موشک دارای دو یا سه طبقه است و هنگامی که خود را به مدار زمین می رساند قسمتهای اضافی آن که مخزن گاز و نیرو هستند و قوه ٔ محرکه ٔ موشک را تشکیل می دهند جدا می شوند و به زمین می افتند و فقط اطاقک موشک - که حامل سرنشین و تجهیزات فنی و وسایل لازم است - در مدارزمین قرار می گیرد و به موجب قوانین حرکت اجرام سماوی به مسیر خود ادامه می دهد. موشک دارای فرمانهای دستی است و فضانوردان با کمک این فرمانها موشک را هدایت می کنند. موشک دارای فلز مرکبی است که قدرت مقاومت شگفت انگیز دارد و اشعه ٔ خورشید و عوامل جوی نمی توانندروی آن اثر بگذارند. پیش از آن که فضانورد بخواهد فرود آید باید سفینه ٔ فضایی یک نیم دور بچرخد بطوری که پشت فضانورد در جهت حرکت قرار گیرد و او بتواند با کاهش شتاب مقاومت کند. در این هنگام فضانورد دستگاههای ترمزکننده را به حرکت درمی آورد و از سرعت سفینه می کاهد و وقتی که اطاقک فضانورد در هشت هزارگزی زمین است، دستگاههای ترمزکننده دایم از سرعت اطاقک میکاهدو سرانجام فضانورد با چترنجات فرود می آید. موشکهای فضایی مجهز به یک دستگاه تهیه ٔ هوا هستند. این دستگاه نه فقط دایماً هوای تازه تهیه می کند، بلکه درجه ٔ نسبی هوا را نیز حفظ می نماید و درجه ٔ حرارت را همواره بیست درجه ٔ سانتی گراد نگه می دارد. دو دوربین تلویزیون موشک همیشه مراقب وضع فضانورد است و تصاویر او رابه زمین می فرستد. دستگاه تلفن برای مکالمه با زمین، مخزن ذخیره ٔ غذا و دستگاههای مختلف خبرگیری و فیلم برداری و ضبط صدا نیز در موشکها تعبیه می شود. موشک انواعی دارد. که به کیفیت پرتاب آن بستگی دارد از قبیل زمین به زمین و زمین به هوا و قاره پیما و غیره.
- موشک دریایی، اژدر. (یادداشت مؤلف).

موشک. [ش َ] (اِخ) دهی است از دهستان پس کوه بخش ریوش شهرستان کاشمر واقع در 8 هزارگزی شمال خاوری ریوش با 8034 تن سکنه آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


موشک پرانی

موشک پرانی. [ش َ پ َ] (حامص مرکب) موشک دوانی.
- موشک پرانی کردن، تفتین و تحریک کردن. موشک دوانی کردن. (یادداشت مؤلف). و رجوع به ترکیب موشک دوانی کردن شود.


موشک دواندن

موشک دواندن. [ش َ دَ دَ] (مص مرکب) (اصطلاح عامیانه) موشک دوانیدن. (یادداشت مؤلف). رجوع به موشک دوانیدن شود.


موش موشک

موش موشک. [شَک ْ] (اِ مرکب) (اصطلاح عامیانه ٔ کودکان) نوعی بازی است که بیشتر به قایم موشک معروف است. غایب موشک. غایب باشک. (از یادداشت مؤلف). و رجوع به قایم موشک شود.

فرهنگ معین

موشک

(شَ) (اِ.) وسیله ای دارای یک محفظه پر از ماده آتش گیر متصل به یک فتیله که بر اثر واکنش ناشی از تخلیه گاز در هوا پیش رانده می شود این وسیله به عنوان اسلحه یا ابزار پرتاب به کار می رود.

مترادف و متضاد زبان فارسی

موشک

پرتابه

گویش مازندرانی

موشک

مشت

حل جدول

موشک

پرتابه

فارسی به عربی

موشک

صاروخ، قذیفه

واژه پیشنهادی

موشک

راکت

معادل ابجد

موشک

366

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری