معنی مفازات

لغت نامه دهخدا

مفازات

مفازات. [م َ](ع اِ) مفازه.(ترجمان القرآن)(اقرب الموارد). بیابانهای بی آب: و بسا کوشکهای منقش و باغهای دلکش که بنا کردند و بیاراستند. که امروز با زمین هموار گشته است و با مفازات و اودیه برابر شده.(چهارمقاله صص 45-46). اگرچه در این مفازه سکان کمتر از دیگر مفازات اسلام اند، اما دزدان و قطاع الطریق که سکان بتحقیق اند بیشتر از دیگر مفازات باشند.(نزهه القلوب چ لیدن ج 3 ص 142). و رجوع به مفازه و مفازه شود.


مفازه

مفازه. [م َ زَ / زِ](از ع، اِ) مفازه. بیابان بی آب و علف. فلات بی آب. کویر. ج، مفازات:
زآنکه نامی بیند و معنیش نی
چون بیابان را مفازه گفتنی.
مولوی.
در جهان باژگونه زین بسی است
در نظرشان گوهری کم از خسی است
مر بیابان را مفازه نام شد
نام و ننگی عقلشان را دام شد.
مولوی(مثنوی چ نیکلسون ج 2 ص 327).
می کشاند مکر برقت بی دلیل
در مفازه ٔ مظلمی شب میل میل.
مولوی(مثنوی چ رمضانی ص 412).
نیست بر این کاروان این ره دراز
که مفازه زفت آمد یا مفاز.
مولوی(ایضاً ص 225).
اگرچه در این مفازه سکان کمتر از دیگر مفازات اسلام اند...(نزهه القلوب چ لیدن ص 142). درمغرب به نزدیک خط استوا و سفالهالریح مفازه ای است قرب پانصد فرسنگ در پانصد فرسنگ.(نزهه القلوب چ لیدن ج 3 ص 272). در جامع الحکایات آمده که به یک جانب آن مفازه ٔ ریگ روان است که یک راه بیش ندارد.(نزههالقلوب چ لیدن ج 3 ص 273). آب کردان رود، از کوههای حدود طالقان برخیزد و در ولایت ری می ریزد، هرزه آبش در بهار در مفازه منتهی می شود.(نزههالقلوب چ لیدن ج 2 ص 222).و رجوع به مفازه ومفازات شود.


مفازة

مفازه. [م َ زَ](ع اِمص) پیروزی.(مهذب الاسماء). رهایی.(منتهی الارب).رهایی. نجات.(ناظم الاطباء). رستگاری: و ینجی اﷲ الذین اتقوا بمفازتهم لایمسهم السوء و لا هم یحزنون.(قرآن 61/39). ||(اِ) پناه جای.(منتهی الارب)(ناظم الاطباء). || جای رهایی یافتن و جای فیروزی.(غیاث)(آنندراج)(از اقرب الموارد). جای فوز. جای نجات. رستن جای. منجات.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا): فلاتحسبنهم بمفازه من العذاب، ای بمنجاه.(ناظم الاطباء). || جای هلاک و مرگ.(منتهی الارب)(از ناظم الاطباء). مهلکه.(اقرب الموارد). || بیابان بی آب.(دهار). دشت بی آب. ج، مفاوز.(منتهی الارب)(ناظم الاطباء). فلات بی آب. ج، مَفازات، مَفاوِز.(از اقرب الموارد). تیمناً و تفؤلا، به معنی بیابان نیز آید تا به آسانی از او گذشته شود.(غیاث)(آنندراج). تیه. بیداء. بیابان پرمخافت و بی آب و علف.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || شکاف در کوه. ج، مفازات.(ترجمان القرآن).

فرهنگ فارسی هوشیار

مفازات

(تک: مفازه) زهایشگاهان پیروزیگاهان میر گاهان کویر ها (اسم) جمع مفازه: } وبسا کوشکهای منقش و باغهای دلکش که بنا کردند و بیاراستند که امروز با زمین هموار گشته است و با مفازات و اودیه برابر شده ‎{ (چهار مقاله. 46:45)


مفاوز

(تک: مفازه) بنگرید به مفازات (اسم) جمع مفازه

حل جدول

مفازات

بیابان‌های بی‌آب و علف

بیابان های بی آب و علف


بیابان‌های بی‌آب و علف

مفازات


بیابان های بی آب و علف

مفازات

فرهنگ عمید

مفازات

مفازه

معادل ابجد

مفازات

529

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری