معنی مصیبت‌ها

حل جدول

مصیبت‌ها

مصائب


مصیبتها

بلایا،‌ آفات

مترادف و متضاد زبان فارسی

بلایا

مصایب، بلاها، مصیبت‌ها، رنج‌ها، گرفتاری‌ها


مصائب، مصایب

مصیبت‌ها، بلایا، نایبات، رنجها، سختی‌ها، سوگ‌ها، عزاها، ماتم‌ها

فرهنگ عمید

سوز

باد بسیارسرد،
[مجاز] غم بسیار،
(بن مضارعِ سوختن) = سوختن
سوزنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): جان‌سوز، جهان‌سوز، خانمان‌سوز، دلسوز،
(اسم مصدر) سوزش،
(اسم مصدر) [قدیمی] اشتعال،
[قدیمی] آتش،
* سوزوساز: [مجاز] صبر و بردباری در برابر ناکامی‌ها و مصیبت‌ها،
* سوزوگداز: [مجاز] بی‌تابی و بی‌قراری،

معادل ابجد

مصیبت‌ها

548

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری