معنی مشورت

مشورت
معادل ابجد

مشورت در معادل ابجد

مشورت
  • 946
حل جدول

مشورت در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

مشورت در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • تدبیر، رای، رایزنی، شور، مشاوره
فرهنگ معین

مشورت در فرهنگ معین

  • (مَ وَ رَ) [ع. مشوره] (اِمص.) صلاح اندیشی، رایزنی.
لغت نامه دهخدا

مشورت در لغت نامه دهخدا

  • مشورت. [م َش ْ وَ رَ](ع اِمص) شور و کنگاش و کنگاج. (ناظم الاطباء). سگالیدن با یکدیگر. رای زدن با هم. شور. (یادداشت مؤلف). مشوره: اما اینجا مسئلتی است و چون سخن در مشورت افکنده آمد بنده آنچه داند بگوید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 284). خردمند در مشورت اگرچه دشمن بود چیزی پرسند شرط نصیحت فرونگذارد. (کلیله و دمنه). مشورت برانداختن رایهاست. (مرزبان نامه).
    گفت پیغمبر بکن ای رای زن
    مشورت کالمستشار مؤتمن.
    مولوی.
    مشورت ادراک و هشیاری دهد
    عقلها مر عقل را یاری دهد. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

مشورت در فرهنگ عمید

  • صلاح‌اندیشی، رایزنی،

    کنکاش، کنکاج،
فرهنگ واژه‌های فارسی سره

مشورت در فرهنگ واژه‌های فارسی سره

کلمات بیگانه به فارسی

مشورت در کلمات بیگانه به فارسی

فارسی به انگلیسی

مشورت در فارسی به انگلیسی

  • Conferment, Conferral, Counsel, Guidance
فارسی به ترکی

مشورت در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

مشورت در فارسی به عربی

  • استشاره، استشر، مستشار، نصیحه
فرهنگ فارسی هوشیار

مشورت در فرهنگ فارسی هوشیار

  • رای زدن با هم، شور، کنکاش، طلاح اندیشی کردن
فرهنگ فارسی آزاد

مشورت در فرهنگ فارسی آزاد

  • مَشوَرَت، در فارسی به معنای نظر خواهی از دیگری، رامیزنی و مُشاوَرَه مصطلح است،. توضیح بیشتر ...
فارسی به آلمانی

مشورت در فارسی به آلمانی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید