معنی مشهور

مشهور
معادل ابجد

مشهور در معادل ابجد

مشهور
  • 551
حل جدول

مشهور در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

مشهور در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • اسمی، بنام، زبانزد، خنیده نام، پرآوازه، بلند نام، سرشناس، سمر، شهره، شهیر، معروف، نام‌آور، نامدار، نامور، نامی، نبیه،
    (متضاد) گمنام. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

مشهور در فرهنگ معین

  • (مَ) [ع.] (اِمف.) پرآوازه، نامور.
لغت نامه دهخدا

مشهور در لغت نامه دهخدا

  • مشهور. [م َ](ع ص) معروف. ج، مشاهیر. (مهذب الاسماء). شناخته. (دهار). شهیر. (منتهی الارب). معروف. جای مذکورو بزرگ و نام آور. ج، مشاهیر. (ناظم الاطباء)(از آنندراج). آشکارشده و معروف گشته و شهرت کرده شده و نیک شناخته شده و فاش کرده شده و شایعشده و روشناس گشته و نامدار و نامور و صاحب جلال و بزرگوار. (ناظم الاطباء). نامی. نیک شناخته شده. بنام. نام بردار. شهیر. بلندآوازه. و با کردن و شدن و گردیدن و گشتن و بودن صرف شود. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

مشهور در فرهنگ عمید

  • معروف میان مردم، نامی، نام‌دار، بنام،
فرهنگ واژه‌های فارسی سره

مشهور در فرهنگ واژه‌های فارسی سره

  • پرآوازه، سرشناس، نامی، نامدار، سرشناس
کلمات بیگانه به فارسی

مشهور در کلمات بیگانه به فارسی

فارسی به انگلیسی

مشهور در فارسی به انگلیسی

  • Celebrated, Famed, Famous, Legendary, Prestigious, Prominent, Renowned, Reputable, Storied, Well-Known. توضیح بیشتر ...
فارسی به ترکی

مشهور در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

مشهور در فارسی به عربی

  • تاریخی، عالی، کبیر، مشهور
عربی به فارسی

مشهور در عربی به فارسی

  • شهرت , شخص نامدار
  • بلند اوازه , مشهور , معروف , نامی , عالی
ترکی به فارسی

مشهور در ترکی به فارسی

فرهنگ فارسی هوشیار

مشهور در فرهنگ فارسی هوشیار

  • شناخته، معروف، آشکار شده
فرهنگ فارسی آزاد

مشهور در فرهنگ فارسی آزاد

  • مَشهُور، شهرت یافته، معروف شده، شهیر و نامدار، نشر گردیده، عَلَنی شده، از غلاف برکشیده (شمشیر)، (جمع: مَشاهِیر)،. توضیح بیشتر ...
فارسی به ایتالیایی

مشهور در فارسی به ایتالیایی

فارسی به آلمانی

مشهور در فارسی به آلمانی

واژه پیشنهادی

مشهور در واژه پیشنهادی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید