معنی مشاعر

مشاعر
معادل ابجد

مشاعر در معادل ابجد

مشاعر
  • 611
حل جدول

مشاعر در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

مشاعر در مترادف و متضاد زبان فارسی

فرهنگ معین

مشاعر در فرهنگ معین

  • جمع مشعر. ، حواس، جاهای عبادت حاجیان، جاهای قربانی کردن. [خوانش: (مَ عِ) [ع. ] (اِ. )]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

مشاعر در لغت نامه دهخدا

  • مشاعر. [م َ ع ِ](ع اِ) ج ِ مَشعر. (منتهی الارب)(ناظم الاطباء)(اقرب الموارد). || حواس. (اقرب الموارد). حواس پنجگانه ٔ ظاهری و حواس باطنی. (ناظم الاطباء).
    - مشاعرالحج، معالمه الظاهره للحواس. علامتهای حج که بر حواس ظهور داشته باشد. (از محیط المحیط). توضیح بیشتر ...
  • مشاعر. [م ُ ع ِ](ع ص) شعرگوینده و شاعر پست. (ناظم الاطباء). و رجوع به متشاعر شود. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

مشاعر در فرهنگ عمید

فرهنگ فارسی هوشیار

مشاعر در فرهنگ فارسی هوشیار

  • حواس پنجگانه ظاهری و حواس باطنی
فرهنگ فارسی آزاد

مشاعر در فرهنگ فارسی آزاد

  • مَشاعِر، شعور و حواس انسان، (جمع: مَشعَر نیز می باشد)،
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
قافیه