معنی مستانه
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(مَ نِ) (ص. ق.) مانند مستان، همچون م ست.
فرهنگ عمید
با خوشحالی، مانند مستان،
مستکننده،
(قید) [مجاز] با حالت مستی،
حل جدول
فیلمی از محمد حسین فرح بخش
مترادف و متضاد زبان فارسی
صفت مستوار، مانندمستان، سرخوشانه، سرمستانه
فارسی به انگلیسی
Drunken
نام های ایرانی
دخترانه، خوشحال، مانند مست، مستی آور، سرخوش و شاد
فرهنگ فارسی هوشیار
چیزی که حرکات و سکنات آن بطورمستان باشد چون لغزش مستانه و رفتار مستانه و گریه مستانه
معادل ابجد
556