معنی مستاصل

مستاصل
معادل ابجد

مستاصل در معادل ابجد

مستاصل
  • 621
حل جدول

مستاصل در حل جدول

  • بیچاره، درمانده
مترادف و متضاد زبان فارسی

مستاصل در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • بیچاره، بی‌نوا، ناتوان، درمانده، وامانده، مجبور، زله، لابد، بدبخت، پریشان‌حال، شوربخت. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

مستاصل در فرهنگ عمید

  • [مجاز] بینوا، بیچاره،

    ازبیخ‌برکنده، ریشه‌کن‌شده،
فارسی به انگلیسی

مستاصل در فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

مستاصل در فرهنگ فارسی هوشیار

  • از بیخ برکننده، ریشه کن شده ‎ از بیخ برکنده، درمانده، ناگزیر، پریشانروزگار تیره روز از بیخ بر کننده (اسم) ازبیخ برکنده ریشه کنده، بی نوا بی چیز تهی دست، بدبخت پریشان حال، مجبور. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید