معنی مردود

مردود
معادل ابجد

مردود در معادل ابجد

مردود
  • 254
حل جدول

مردود در حل جدول

  • ردشده، رفوزه، طردشده
مترادف و متضاد زبان فارسی

مردود در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • ردشده، رفوزه، ناموفق،
    (متضاد) قبول، متروک، مطرود، منفور، وازده،
    (متضاد) مقبول، ناپذیرفتنی، نامقبول، غیرقابل قبول،
    (متضاد) پذیرفتنی، مقبول. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

مردود در فرهنگ معین

  • (مَ) [ع.] (اِمف.) رد شده، طرد شده.
لغت نامه دهخدا

مردود در لغت نامه دهخدا

  • مردود. [م َ](ع ص) ردشده. بازگردانیده شده. برگردانده. مرجوع. بازگشت داده شده. || رانده. (دستورالاخوان). مطرود. طردشده. نامقبول. واخورده:
    مردود خلق باشد مقبول ذوالمنن.
    قاآنی.
    - مردود آمدن، مطرود آمدن. طرد شدن. رانده شدن:
    کو زنده ای که هرگز از بهر نفس کشتن
    مردود خلق آمد رسوای مرد و زن شد.
    عطار.
    || لعین. (منتهی الارب). ملعون. رجوع به معنی قبلی شود. || پس انداخته شده. (ناظم الاطباء). منسوخ و متروک: اقوال پسندیده مدروس گشته و راستی مهجور و مردود. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

مردود در فرهنگ عمید

  • ردشده، غیرقابل‌قبول،
فرهنگ واژه‌های فارسی سره

مردود در فرهنگ واژه‌های فارسی سره

فارسی به انگلیسی

مردود در فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

مردود در فرهنگ فارسی هوشیار

  • رد شده، برگردانده، بازگشت
فرهنگ فارسی آزاد

مردود در فرهنگ فارسی آزاد

  • مَردُود، ردّ شده، بازگردانیده شده، قبول نشده، غیر مقبول،
واژه پیشنهادی

مردود در واژه پیشنهادی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید