معنی مردار

مردار
معادل ابجد

مردار در معادل ابجد

مردار
  • 445
حل جدول

مردار در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

مردار در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • لاش، لاشه، جانورمرده، نا، جیفه، نجس، پلید
فرهنگ معین

مردار در فرهنگ معین

  • لاشه، نجس، پلید. [خوانش: (مُ) [په.] (اِ.)]
لغت نامه دهخدا

مردار در لغت نامه دهخدا

  • مردار. [م ُ](ص مرکب، اِ مرکب) لاشه ٔ مرده. لاشه و جسد حیوانی که ذبح نشده مرده است و در شرع نجس است و خوردن گوشت آن جایز نیست. جیفه. لاش. لش:
    همی خورد افکنده مردار اوی
    ز جامه برهنه تن خوار اوی.
    فردوسی.
    خورند از آن که بماند ز من ملوک زمین
    تو از پلیدی و مردار پر کنی ژاغر.
    عنصری.
    دزدی و خون ناحق میانشان حرام بودی و مردار نخوردندی. (تاریخ سیستان).
    چون نیابد به گه گرسنگی کبک و تذرو
    چه کند گر نخورد شیر ز مردار کباب. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

مردار در فرهنگ عمید

  • لاشۀ حیوان مرده که ذبح نشده باشد،

    (صفت) پلید، کثیف،
فارسی به انگلیسی

مردار در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

مردار در فارسی به عربی

تعبیر خواب

مردار در تعبیر خواب

  • دیدن مردار رشوت بود - یوسف نبی علیه السلام
گویش مازندرانی

مردار در گویش مازندرانی

فرهنگ فارسی هوشیار

مردار در فرهنگ فارسی هوشیار

  • لاشه مرده، جسد حیوانی که ذبح نشده و مرده است و در شرع اسلام نجس است وخوردنش جایز نیست، لش، جیفه. توضیح بیشتر ...
فارسی به آلمانی

مردار در فارسی به آلمانی

واژه پیشنهادی

مردار در واژه پیشنهادی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید