معنی مرایا

مرایا
معادل ابجد

مرایا در معادل ابجد

مرایا
  • 252
حل جدول

مرایا در حل جدول

  • چیزهایی که دیده می‌شوند
  • آینه ها
  • چیزهایی که دیده می شوند
فرهنگ معین

مرایا در فرهنگ معین

  • (مَ) [ع.] (اِ.) جِ مرآه.
لغت نامه دهخدا

مرایا در لغت نامه دهخدا

  • مرایا. [م َ] (ع اِ) رگها که از شیر پر شود و ریزد. (از منتهی الارب). عروقی که ممتلی از شیر گردد و از آنها شیر بیرون تراود. (از بحر الجواهر). || ج ِ مرآت و مرآه، به معنی آینه است. (از منتهی الارب) (از مهذب الاسماء). رجوع به مرآه شود. || ج ِ مَری ّ است. (از ناظم الاطباء). رجوع به مری شود. || ج ِ مَرآی است. (از ناظم الاطباء). (از فرهنگ فارسی معین). مناظر. دیدارها. منظره ها. رجوع به مَرئی ̍ و مَرآی شود.
    - علم مناظر و مرایا. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

مرایا در فرهنگ عمید

فرهنگ فارسی هوشیار

مرایا در فرهنگ فارسی هوشیار

  • (تک: مرآه) آیینه ها (تک: مرآه) دیدگاه ها چشم اندازها (اسم) جمع مراآت (مرآه) آیینه ها، جمع مرئی منظرها. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی آزاد

مرایا در فرهنگ فارسی آزاد

  • مَرایا، آئینه ها (مفرد: مِرآت)، در اصطلاح بیان مؤمنینی هستند که شمس مشیّت و نقطه در آنها نمایان باشد،. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید