معنی مارش
لغت نامه دهخدا
مارش. (فرانسوی، اِ) (اصطلاح نظامی) راه رفتن سربازان با نظم و ترتیب. || سرودی حماسی که سربازان در موقع حرکت هم آهنگ با قدمها خوانند. (فرهنگ فارسی معین).
مارش. [رَ] (اِخ) نام یکی از بتخانه های قدیم است که در سه فرسنگی اصفهان بر سر کوهی ساخته بودند و آن از جمله ٔ هفت بتخانه است که بنام سبعه ٔ سیاره کرده بودند و گشتاسب بتهای آن بتخانه را برطرف کرد و آتشکده ساخت و هریک را به اضافه ٔ نوبهار می خوانند همچو نوبهار تیر و نوبهار ماه و نوبهار ناهید و غیره و «نوبهار» آتشکده را می گویند. (برهان). یکی از هفت آتشکده ٔ مشهور ایران است که گشتاسب شاه در سر کوهی در سه فرسنگی اصفهان ساخته است. (آنندراج) (انجمن آرا).
پن مارش
پن مارش. [پ َ] (اِخ) (پوانت دو...) (در لهجه ٔ برونن، سر اسب) دماغه ای در جنوب شرقی بال ِ اودیترن.
پن مارش. [پ َ] (اِخ) از ناحیه ٔ اکس دارای 4270 تن سکنه ودر آنجا عصاری روغنهای نباتی و ازجمله زیتون هست.
پن مارش. [پ َ] (اِخ) نام شهری واقع در فینیستر از ناحیه ٔکمپر دارای 7037 تن سکنه و بدانجا صید ماهی کنند.
تعبیر خواب
صدای نواختن یک مارش عزا را می شنوید: شانس به کسی که دوستش دارید روی می آورد.
شمامارش عزا می نوازید: حادثه مهم و پر منفعتی در پیش است.
سربازان مارش عزا می نوازند: یک دوست دورو در کنار شماست. - کتاب سرزمین رویاها
فرهنگ عمید
قطعۀ موسیقی دوضربی یا چهارضربی با ضربههای محکم و مقطع که هنگام حرکت سربازان برای هماهنگ کردن گامهای آنها نواخته میشود،
حل جدول
فرهنگ معین
آهنگ موسیقی معمولاً دو یا چهار ضربی با ضربه های مقطع و محکم که به ویژه برای تنظیم حرکت قدم های دسته های نظامی و تهیج و تشجیع آنان نواخته می شود، موسیقی نظامی. [خوانش: [فر.] (اِ.)]
مترادف و متضاد زبان فارسی
موسیقی نظامی، رژه، سان، قدمرو
ترکی به فارسی
سرود
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد
541