معنی لیفه

فرهنگ فارسی هوشیار

لیفه

لیفه در فارسی یک پیشند، نرمه


لیفه دادن

(اسم) دوات مرکب. توضیح این کلمه بصورت لیقه دان هم آمده.


لیفه دان

‎ پیشندان، زکابدان آمه (دوات)

لغت نامه دهخدا

لیفه

لیفه. [ف َ یا ف ِ] (اِ) در تداول فارسی نیفه. حزه. حجزه. || پشم یا ابریشم که در دوات بود. (مهذب الاسماء). || آنچه بر چیزی پیچند.


لیفه دان

لیفه دان. [ف َ / ف ِ] (اِ مرکب) دوات مرکب خوش نویسان را گویند و دوات شنجرف و صدف شنجرف را نیز گفته اند. (برهان). لیف دان. و ظاهراً کلمه مصحف لیقه دان است.

فرهنگ معین

لیفه

(فِ) (اِ.) جای بند یا کِش در کمر شلوار.

فرهنگ عمید

لیفه

جای بند در کمر شلوار که بند را از آن می‌گذرانند و به کمر می‌بندند،

فرهنگ فارسی آزاد

لیف، لیفه

لِیف، لِیفَه (واحد آن)، پوست درخت خرما و نارگیل و غیره یا رشته آن، در فارسی اَلیاف در جمعِ لیف یا لیفه به معنای رشته ها مصطلح است،

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

لیفه

125

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری