معنی لاعلاجی
لغت نامه دهخدا
لاعلاجی. [ع ِ] (حامص مرکب) ناگزیری. ناچاری. ضرورت. بی چارگی. لابدی.
حل جدول
ناچاری، ناگزیری، نومیدی، بیچارگی
مترادف و متضاد زبان فارسی
استیصال، بیچارگی، ناچاری، ناگزیری
معادل ابجد
145
![معنی و تعبیر شکل زن باردار [حامله] در فال قهوه چیست ؟](https://www.jadvalyab.ir/blog/wp-content/uploads/2022/05/7-similar-to-the-image.jpg)


