معنی فیبر
لغت نامه دهخدا
فیبر. (فرانسوی، اِ) نسج. لیف. || قسمی مقوای ضخیم که بجای تخته ٔ نازک در کارهای نجاری به کار برند. (فرهنگ فارسی معین).
فرهنگ معین
نوعی مقوای ضخیم که به جای تخته نازک در کارهای نجاری به کار رود، نسج، الیاف (فره). [خوانش: [فر.] (اِ.)]
فرهنگ عمید
نوعی تختۀ نازک متشکل از خاکاره و ضایعات چوبی که در نجاری به کار میرود،
الیافی که در صنعت به کار میرود، لیف،
(زیستشناسی) مواد سلولزی موجود در مواد غذایی که هضم نمیشوند ولی حرکات اندام گوارشی را تنظیم میکنند،
حل جدول
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
لیف
فرهنگ فارسی هوشیار
قسمی مقوای ضخیم که در بخاری بجای چوب بکار میرود
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
292