معنی فریبکار
لغت نامه دهخدا
فریبکار. [ف ِ / ف َ] (ص مرکب) مکار. غدار. فریب ساز. (از ناظم الاطباء). فریبنده.
فرهنگ معین
(فَ) (ص فا.) مکار، غدار.
فرهنگ فارسی هوشیار
حیله گر، مکار
واژه پیشنهادی
حل جدول
ماکر
دجال
فریبکار و حقهباز
قالتاق
مثل شخص فریبکار
آب زیرکاه
آبزیرکاه
حقهباز- دغل و فریبکار
پشت هم انداز
فارسی به انگلیسی
Crafty, Cunning, Deceitful, Disingenuous, False, Falsehearted, Sinuous, Slippery, Sly, Tortuous, Wily
آدم فریبکار
Fox, Fraud
فارسی به عربی
اِحتیالی
معادل ابجد
513