معنی فریبا

فرهنگ عمید

فریبا

فریبنده، فریب‌دهنده،
[مجاز] زیبا،
[قدیمی] فریفته، فریب‌خورده: هم حور بهشت ناشکیبا از توست / هم جادو و هم پری فریبا از توست (مجد همگر: لغت‌نامه: فریبا)،

لغت نامه دهخدا

فریبا

فریبا. [ف ِ / ف َ] (نف) (از: فریب +ا، پسوند فاعلی یا مفعولی). (حاشیه ٔ برهان چ معین).فریبنده. || (ن مف) فریفته. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا). صاحب براهین العجم فریبا را به معنی مفعولی غلط میداند. (یادداشت مؤلف):
هم حور بهشت ناشکیبا ازتوست
هم جادو و هم پری فریبا از توست.
مجدهمگر.

مترادف و متضاد زبان فارسی

فریبا

افسونگر، افسونکار، طناز، فتان، فریبنده، فریفته، خوشگل، زیبا، وجیه

فارسی به انگلیسی

فریبا

Enchanting, Glamorous, Glamourous, Glossy, Meretricious, Seducer, Seductive, Specious, Tempter, Tempting, Winning


فریبا (زن‌)

Enchantress, Siren, Temptress


فریبا کردن‌

Gloss

نام های ایرانی

فریبا

دخترانه، زیبا و فریبنده، بسیار زیبا، دلپسند و خوشایند

فرهنگ پهلوی

فریبا

فریبنده

فارسی به آلمانی

فریبا

Beinahe [adverb]

فرهنگ معین

فریبا

(ص فا.) فریبنده، فریب دهنده، زیبا، (ص مف.) فریب خورده. [خوانش: (فِ یا فَ)]

حل جدول

فریبا

زیبارو


فریبا متخصص

از بازیگران سریال زخم

از بازیگران سریال کیفر

فارسی به عربی

فریبا

تقریبا، سحر

فرهنگ فارسی هوشیار

فریبا

فریفته، فریبنده

معادل ابجد

فریبا

293

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری