معنی عرفه

لغت نامه دهخدا

عرفه

عرفه. [ع ُ ف َ] (اِخ) (گردنه ٔ...) گردنه ای است در راه شیراز به جهرم. رجوع به گردنه ٔ عرفه در ردیف خود شود.


گردنه ٔ عرفه

گردنه ٔ عرفه. [گ َ دَ ن َ ی ِ ؟] (اِخ) نام گردنه ای است در راه شیراز به جهرم میان برج چنار و بیدک، واقع در 103500گزی شیراز.


ابراهیم بن عرفه...

ابراهیم بن عرفه.[اِ م ِ ن ِ ع َ رَ ف َ] (اِخ) رجوع به نفطویه شود.


عرف

عرف. [ع ُ رَ] (اِخ) گویند سه چاه مشهور است: عرفه ساق، عرفه صاره، عرفه الاملح. (از معجم البلدان). و رجوع به عرفه ساق و عرفه صاره و عرفه الاملح شود.


عرفة

عرفه. [ع ُ ف َ] (ع اِ) زمین برآمده ونمایان دراز رویاننده ٔ گیاه. (منتهی الارب). زمینی است بالا آمده و بارز و مستطیل شکل که رویاننده است. (از اقرب الموارد). || ریگ توده ٔ بلند و جای بلند. (منتهی الارب). رمل و مکان مرتفع. (از اقرب الموارد). ج، عُرَف. (ناظم الاطباء). || حد فاصل میان دو چیز. (منتهی الارب). حد بین دو شی ٔ. (ازاقرب الموارد). ج، عُرَف، (منتهی الارب) (اقرب الموارد)، اَعراف. (ناظم الاطباء). || (اِخ) سیزده موضعاند: عرفه صاره، عرفهالقبان، عرفه ساق، عرفهالاملح، عرفه القزوین، عرفه خجا، عرفه نبات، عرفه ضربه، عرفه منعج، عرفه الاجبال و غیرذلک. (منتهی الارب). رجوع به هر یک از ترکیبات فوق در ردیف خود شود.

فرهنگ معین

عرفه

(عَ رَ فِ) [ع. عرفه] (اِ.) روز نهم ذی الحجه که حجاج در نزدیکی مکه توقف می کنند و بعضی از مراسم حج را به جا می آورند.

فرهنگ عمید

عرفه

روز نهم ذی‌الحجه، روز قبل از عید قربان،

حل جدول

فرهنگ فارسی هوشیار

عرفه

نام کوهی در نزدیکی مکه

ترکی به فارسی

آریفه

عرفه

معادل ابجد

عرفه

355

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری