معنی عدلیه

فرهنگ معین

عدلیه

(عَ یِّ) [ع. عدلیه] (اِ.) اداره دادگستری.

لغت نامه دهخدا

عدلیه

عدلیه. [ع َ لی ی َ] (اِخ) (وزارت...) وزارت دادگستری. یکی از چند وزارتخانه ٔ کشور ایران. عدلیه نخستین بار در سال 1275 هَ. ق، به امر ناصرالدین شاه تأسیس گردید. طرز کار عدلیه چنین بود که شکایات و دعاوی حقوقی را به حکام شرع ارجاع میکردند و حاکم شرع یعنی روحانی و مجتهد درباره ٔ شکایات حکم میداد این احکام ضمانت اجرائی نداشت. دعاوی غیرحقوقی در ادارات دولتی حل و فصل می شد، در شهرستانها نیز امور شرعی را علما و امور جزائی و انتظامی را حکومت ها حل و فصل میکردند. در سال 1324 هَ. ق. بر طبق قانون اساسی کشور قوه ٔ قضائیه مرجع جداگانه ای پیدا کرد. در سالهای 1324 و 1325 هَ. ق. در وزارت عدلیه محاکمی بنام محکمه ٔجزا، محکمه ٔ تجارت و محاکم دیگر تشکیل شد ولی بعداًبه محاکم صلحیه، ابتدائی، استیناف و تمیز تغییر یافت. محکمه ٔ جزا در سال 1325 هَ. ق. تشکیل شد و در سال 1328 مشیرالدوله قانون تشکیلات عدلیه را به مجلس آورد و پس از مذاکرات و مخالفتهای شدید به تصویب رسید.در سال 1305 هَ. ق. در سلطنت رضاشاه پس از لغو کاپیتولاسیون سازمان موجود عدلیه منحل گردید و اجازه ٔ تشکیل مجدد وزارت عدلیه داده شد و مرحوم داور عدلیه رابر اساس نوینی بنیاد نهاد. فرهنگستان نام عدلیه را به دادگستری تبدیل کرد. سازمان قضائی وزارت دادگستری در حال حاضر بموجب قوانین مصوب تیر ماه 1307 و 1315و لایحه ٔ قانونی اسفند 1333 و قوانین اصلاحی 1335 تشکیلات عدلیه مشتمل است بر دادگاه های عمومی و دادگاه های اختصاصی و دیوان عالی کشور. دادگاههای عمومی از لحاظ ترتیب و ترتب در صلاحیت و اهمیت عبارتند از: دادگاههای استان، دادگاههای شهرستان، دادگاههای بخش. (در سرتاسر کشور 66 شعبه ٔ دادگاه استان و 169 شعبه ٔ دادگاه شهرستان و 192 شعبه ٔ دادگاه بخش دائر بوده است).
دادگاههای اختصاصی عبارتند از دادگاه عالی انتظامی قضات دادگاه عالی تجدید نظر انتظامی قضات و دادگاه دیوان کیفر.
دادگاه شرع، هیأت های تجدید نظر املاک واگذاری. در مرکز هر شهرستان و یا استان که دادگاه شهرستان و دادگاه استان دایر است یک دادسرای شهرستان و یک دادسرای استان انجام وظیفه می کندو بعلاوه در معیت دادگاه دیوان کیفر و دادگاه عالی انتظامی قضات نیز دادسرای دیوان کیفر و دادسرای انتظامی قضات وجود دارد. مافوق کلیه ٔ محاکم، دیوان عالی کشور است که عالی ترین مرجع قضائی محسوب میشود و تصمیماتش قطعی و نهائی است و پاره ای از تصمیمات آن که در موارد خاص اتخاذ میگردد در حکم قانون تلقی میشود و برای تمام محاکم و مراجع قضائی لازم الاتباع میباشد. دیوان مزبور دارای 12 شعبه و یک دادسرا است و دادستان کل کشور ریاست دادسرای آن را بعهده دارد. برای اداره ٔ امور دادگاهها و دادسراها و دیگر مراجع قضائی تا اول سال 1347 مجموعاً 1697 قاضی شاغل وجود داشته است. علاوه بر مراجع قضائی مذکور با شرکت دادن مردم در حل و فصل امور قضائی 1337 خانه ٔ انصاف و 49 شورای داوری تا تیرماه 1347 در کشور تشکیل شد.

عدلیه. [ع َ لی ی َ] (اِ) نام پول است و آن بر دو قسم است: قدیم و جدید، و هر دو نام پول مصری است که از طلا و ارزش آن بر حسب زمان و مکان مختلف بوده است مثلاً عدلیه ٔ جدیده در سال 1256 هَ. ق. شانزده قروش بوده است. عدلیه را مردم عراق عادلی گفته اند (عادلی صائغ و عادلی مکرر). (از نقودالعربیه ص 179).

عدلیه.[ع َ لی ی َ] (اِخ) معتزله. فرقه ٔ معتزله. «معتزله خود را عدلیه نامند، زیرا گویند چون خداوند حکیم است و از حکیم جز خیر و صلاح نیاید و به حکم عقل رعایت مصالح عباد بر او واجب است، قبیح است بر او که بنده را مجبور کند بر عملی قبیح یا حَسَن، پس او را بدان عمل عقوبت نماید یا ثواب دهد، و این اصل را عدل نامند. بر خلاف اشعریه که گویند از روی عقل بر خداوند چیزی واجب نیست، نه صلاح و نه اصلح، و خدا فعال مایشاء است، اگر همه ٔ بندگان خود را به بهشت برد یا خود همه را به دوزخ فرستد، حیف و جوری نکرده است ». (قزوینی تعلیقات چهارمقاله چ معین ص 52) (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ عمید

عدلیه

دادگستری

حل جدول

عدلیه

دادگستری قدیم

دادگستری


رییس عدلیه سلجوقیان

دادبیگ


دادگستری قدیم

عدلیه

مترادف و متضاد زبان فارسی

عدلیه

دادگاه، دادگستری، محکمه

فرهنگ فارسی هوشیار

عدلیه

وزارت دادگستری


وزارت عدلیه

دیوان دادگستری

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

عدلیه

119

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری