معنی عبا

لغت نامه دهخدا

عبا

عبا. [ع َ] (ع اِ) عباء. رجوع به عباء شود.


آل عبا

آل عبا. [ل ِ ع َ] (اِخ) حضرت رسول اکرم و امیرالمؤمنین علی و فاطمه ٔ زهرا و حسن و حسین صلوات اﷲعلیهم. و از اینرو بایشان آل عبا گویند که زمانی در زیر یک عبا خفته بودند و برحسب اخبار جبرئیل نیز بیامد و در زیر آن عبا ششم آن گردید کسب شرف و مرتبت را. و بجای آل عبا، پنج تن و پنج تن آل عبا نیز گویند:
سید سرفراز آل عبا
یافت تشریف سوره ٔ هل اتی.
سنائی.


خمسه ٔ آل عبا

خمسه ٔ آل عبا. [خ َ س َ ی ِ ل ِ ع َ] (اِخ) حضرت محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین صلوات اﷲعلیهم اجمعین را گویند. آنها را خمسه ٔ طیبه و «پنج تن » و پنج تن آل عبا نیز نامند. (یادداشت بخط مؤلف).

فارسی به ترکی

فرهنگ معین

عبا

(عَ) [ع. عباء] (اِ.) جامه گشاد و بلند و جلو باز با آستین های کوتاه.


آل عبا

(لِ عَ) [ع.] (اِمر.) خاندان پیغمبر اسلام. آل کسا و پنج تن آل عبا نیز نامیده می شود.

مترادف و متضاد زبان فارسی

عبا

بالاپوش، جامه، ردا

فرهنگ عمید

عبا

جامۀ گشاد و بلند که روی لباس‌های دیگر به دوش می‌اندازند،

حل جدول

عبا

بالاپوش قدیمی

بالا پوش قدیمی


شهر عبا

نائین

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

عبا

بالاپوش

کلمات بیگانه به فارسی

عبا

بالاپوش

فارسی به انگلیسی

عبا

Cloak, Gown

فارسی به عربی

عبا

عباءه

فرهنگ فارسی هوشیار

عبا

(اسم) پوششی است از پشم و جز آن که جلوش شکافته است و بر روی لباس پوشند، روی پوش گشاد و بلند پشمی یا نخی که در میان پیش باز است و دو سوراخ در طرفین دارد که دستها را از آن بیرون آورند و طبقه روحانیون و جز آنان آن را بر دوش اندازند، گلیم خط دار.

معادل ابجد

عبا

73

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری