معنی طغیان

طغیان
معادل ابجد

طغیان در معادل ابجد

طغیان
  • 1070
حل جدول

طغیان در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

طغیان در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • تمرد، خودسری، سرکشی، سرپیچی، عصیان، طغیانگری، گردنکشی، مخالفت، نافرمانی، یاغیگری،
    (متضاد) انقیاد، فرمانبرداری، انقلاب، بلوا، شورش، نافرمانی کردن، از حد خود تجاوز کردن. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

طغیان در فرهنگ معین

  • از حد خود گذشتن، نافرمانی کردن، بالا آمدن آب دریا، گستاخی کردن. [خوانش: (طُ) [ع. ] (مص ل. )]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

طغیان در لغت نامه دهخدا

  • طغیان. [طُغ ْ] (ع مص) درگذشتن از اندازه. (منتهی الارب) (آنندراج). از حد درگذشتن. (تاج المصادر بیهقی) (مجمل اللغه): فمایزیدهم الا طغیاناً کبیراً. (قرآن 60/17)، [ترسانیدن ما] ایشان را نمیفزاید مگر طغیانی و عصیانی بزرگ و طغیان مجاوزهالحد باشد. (تفسیر ابوالفتوح سوره ٔ بنی اسرائیل آیه ٔ 60). زیاده روی. تجاوز از حد. تجاوز از قدر. اعتداء از حدود و مقادیر. || گمراهی. || بلند شدن و درگذشتن از حد کفر. (منتهی الارب) (آنندراج). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

طغیان در فرهنگ عمید

  • از حد خود گذشتن، از اندازه تجاوز کردن،
    بالا آمدن آب دریا یا رودخانه،
    گردنکشی، گستاخی، نافرمانی،. توضیح بیشتر ...
فرهنگ واژه‌های فارسی سره

طغیان در فرهنگ واژه‌های فارسی سره

فارسی به انگلیسی

طغیان در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

طغیان در فارسی به عربی

  • اعصار دوار، انتفاضه، تغیر، تفشی، تمرد، صوره
فرهنگ فارسی هوشیار

طغیان در فرهنگ فارسی هوشیار

  • ‎ در گذشتن از اندازه، نافرمانی سرکشی، آپخشی، جوشیدن، بانگیدن گاو، گستاخی ‎ (مصدر) از حد خود تجاوز کردن از اندازه در گذشتن، نا فرمانی کردن، بالا آمدن آب دریا یا رود، (اسم) تجاوز از حد، نافرمانی سرکشی، گستاخی. یا طغیان قلم. سرکشی قلم نویسنده تحت تاثیر احساسات و بر خلاف اراده او. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید