معنی طرفداری

لغت نامه دهخدا

طرفداری

طرفداری. [طَرَ دا] (حامص مرکب) جانب داری. حمایت. (آنندراج).


بی طرفداری

بی طرفداری. [طَ رَ ری] (حامص مرکب) بی جانبداری و عدم تعصب. (ناظم الاطباء).

فارسی به انگلیسی

طرفداری‌

Espousal, Partiality

حل جدول

طرفداری

تعصب

هواداری، حمایت


حمایت و طرفداری

هواداری


طرفداری و حمایت

جانب داری

فارسی به عربی

طرفداری

احسان، التصاق، محسوبیه، ولاء


طرفداری کردن

احسان، مدافع


طرفداری کردن از

جانب

واژه پیشنهادی

طرفداری

تعصب

هواخواهی

فرهنگ فارسی هوشیار

طرفداری

‎ پشتیبانی، مرز داری، جاداری عمل و شغل طرفدار.

مترادف و متضاد زبان فارسی

طرف‌داری، طرفداری

پشتیبانی، جانب‌داری، حمایت، طرف‌گیری، هواخواهی، هواداری،
(متضاد) مخالفت

فارسی به ایتالیایی

معادل ابجد

طرفداری

504

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری