معنی طایف

لغت نامه دهخدا

طایف

طایف. [ی ِ] (اِخ) رجوع به طایفا شود.

طایف. [ی ِ] (ع ص) رجوع به طائف شود.

فرهنگ معین

طایف

طواف - کننده، شبگرد. [خوانش: (یِ) [ع. طائف] (اِفا.)]

حل جدول

طایف

طواف کننده، شبگرد


بدر، احد، طایف، تبوک، موته، حنین، احزاب (خندق)، خیبر

از غزوات پیامبر اسلام


بدر ، احد ، طایف ، تبوک ، موته ، حنین ، احزاب (خندق) ، خیبر

از غزوات پیامبر اسلام


شهری در استان مکه

طایف


طواف کننده

طایف


شهر عربستان

طایف


از غزوات پیامبر اسلام

بدر، احد، طایف، تبوک، موته، حنین، احزاب (خندق)، خیبر

فرهنگ فارسی هوشیار

طایف

‎ طواف کننده، شبگرد عسس.


طایفی

(صفت) منسوب به طایف.

فرهنگ عمید

طایف

طواف‌کننده،

مترادف و متضاد زبان فارسی

طایف، طائف

طواف‌کننده، طواف‌گر، شبگرد، عسس، میرشب


عسس

پاسبان، داروغه، شبگرد، شحنه، طایف، گزمه، محتسب

معادل ابجد

طایف

100

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری