معنی شوت
فرهنگ فارسی هوشیار
اصطلاح بازی فوتبال، ضربه سریع و تند به توپ و شوت کردن
لغت نامه دهخدا
شوت. [ش ِ وِ] (اِ) شِوِد. شِبِت. شبث. نام گیاهی است. رجوع به مترادفات کلمه شود.
شوت. (انگلیسی، اِ) در اصطلاح بازی فوتبال، ضربه ٔ سریع و تند به توپ و شوت کردن، فرستادن توپ است باضربه ٔ تند و محکم به سوی دروازه. توپ تیزی که بازیکن با پا و ضربه ٔ شدید به سوی «گُل » زند. || ندرتاً بمعنی «دم » و «پک » استعمال شود، مثلاً شوت چپق زدن، بمعنی کشیدن چپق و دود گرفتن و پک زدن بدان مورد استعمال دارد. (از فرهنگ عامیانه ٔ جمال زاده).
شوت. [] (اِخ) نام محلی کنار راه خوی به ماکو میان پالاتوکن و قزل داغ در 9800متری خوی. (یادداشت مؤلف).
شوت زدن
شوت زدن. [زَ دَ] (مص مرکب) در اصطلاح بازی فوتبال، توپ رابا ضربه ٔ شدید به طرف «گل » زدن. رجوع به شوت شود.
شات و شوت
شات و شوت. [شات ْ ت ُ] (اِ مرکب، از اتباع) لاف زدن (در زبان محاوره). (فرهنگ نظام).
فرهنگ معین
ضربه، پرتاب، شلیک (فره)، (عا.) پرت، بی خبر، نادان، زباله روشی برای دفع زباله در برج های مسکونی. [خوانش: [انگ.] (اِ.)]
حل جدول
گویش مازندرانی
نوعی سبزی شوید
واژه پیشنهادی
امینی از اتاق ابزار
اثری از نویل شوت رمان نویس انگلیسی
اسارت کهن
شهری چون آلیس
در ساحل
انگلیسی به فارسی
شوت - شوت کارد (در سیستم شوت فید)
معادل ابجد
706