معنی شهر مرزی

لغت نامه دهخدا

مرزی

مرزی. [م َ](ص نسبی) منسوب به مرز. مربوط به مرز: سپاه مرزی. قرارداد مرزی، مسائل مرزی. رجوع به مرز به معنی سرحد بین دو مملکت شود.


کون مرزی

کون مرزی. [م َ] (حامص مرکب) کون کنی. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به ماده ٔ قبل شود.

مترادف و متضاد زبان فارسی

مرزی

مربوط به مرز، سرحدی، سرحدنشین

فارسی به عربی

مرزی

حدود، هامشی

معادل ابجد

شهر مرزی

762

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری