معنی شفترنگ

فرهنگ عمید

شفترنگ

شلیل: با سماع و چنگ باش از چاشتگه تا آن زمان / کز فلک پروین پدید آید چو سیمین شفترنگ (عسجدی: مجمع‌الفرس: شفترنگ)،

لغت نامه دهخدا

شفترنگ

شفترنگ. [ش َ رَ] (اِ مرکب) میوه ٔ سرخ و سپید و زردی مایل مابین شفتالو و زردآلو. (ناظم الاطباء). چیزی است مانند شفتالو بیشتر سرخ و سفید. (از فرهنگ اوبهی) (لغت فرس اسدی). نوعی از شفتالو. شلیل. (آنندراج) (انجمن آرا). تالانک. رنگینان. زلیق. شلیر. شلیل. شبته رنگ. میوه ای چون شفتالو بود سرخ و سپید و گاهی سرخ و گاهی سپید. (یادداشت مؤلف). تالانه. فِرْسَک زلیق. (السامی فی الاسامی). میوه ای است سرخ و سفید به زردی مایل و شبیه به شفتالو. گویند درخت شفتالو و زردآلو را چون با هم پیوند کنند این میوه حاصل شود. (برهان):
با سماع چنگ باش از چاشتگه تا آن زمانْک
برفلک پیدا شود پروین چو سیمین شفترنگ.
عسجدی (از فرهنگ اسدی).
و رجوع به شلیل و شلیر و مترادفات دیگر شود.


شفته رنگ

شفته رنگ. [ش ِ ت َ / ت ِ رَ] (اِ مرکب) شفترنگ. (ناظم الاطباء). رجوع به شفترنگ شود.


شفتلنگ

شفتلنگ. [ش َ ت َ ل َ] (اِ مرکب) شفترنگ. (ناظم الاطباء) (از شعوری ج 2 ص 127). رجوع به شفترنگ شود.


شکیر

شکیر. [ش َ] (اِ) شفترنگ است و آن میوه ای باشد شبیه شفتالو. (آنندراج) (برهان). رجوع به شلیل و شفترنگ شود.


مالانک

مالانک. [ن َ] (اِ) شفترنگ را گویند و آن میوه ای است شبیه شفتالو. (برهان). به معنی شفتلنگ است که شفتالو باشد. (انجمن آرا) (آنندراج). شفتالوی سرخ که شفترنگ نیز گویند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تالانک و شفترنگ شود.


زلیق

زلیق. [زُل ْ ل َ] (ع اِ) شفترنگ و آن نوعی از شفتالو است، تابان بی پشم. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). به فارسی شلیل گویند. (ناظم الاطباء). شفترنگ. شبته رنگ. شلیل. شلیر. تالانه. فرسک. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).

فرهنگ معین

شفترنگ

(شَ رَ) (اِمر.) نوعی شلیل قرمز.

فرهنگ فارسی هوشیار

شفترنگ

نوعی شلیل قرمز.


رنگینا

(اسم) میوه ایست شبیه شفتالو شفترنگ شلیل.


رنگینان

(اسم) میوه ایست شبیه شفتالو شفترنگ شلیل.

حل جدول

شفترنگ

میوه شفتالو


نوعی شلیل

شفترنگ


میوه شفتالو

شفترنگ

معادل ابجد

شفترنگ

1050

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری