معنی سپیدهدم
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
بامداد، بامدادان، سپیدهدمان، پگاه، سپیدهدمان، سحر، سحرگاه، شفق، صبح، طلوع، فجر، فلق،
(متضاد) غروب
خروسخوان
سحرگاه، بامداد، پگاه، سحر، سپیدهدم، فجر، فلق
سحرگاه
سپیدهدم، بامدادان، خروسخوان، سپیدهدمان،
(متضاد) شامگاهان
سفیدهدم
بامداد، فجر، شفق، سپیدهدم، سحر، خروسخوان
شفق
بام، بامداد، سپیدهدم، سحر، فلق،
(متضاد) شام
صبح
بامداد، پگاه، سپیدهدم، صباح، صبحدم، فجر، فلق،
(متضاد) شام
فرهنگ عمید
هنگام سحر، سپیدهدم،
رب الفلق
پروردگار سپیدهدم، خدایتعالی،
علی الطلوع
هنگام طلوع آفتاب، سپیدهدم،
سحر
نزدیک صبح، هنگام پیش از صبح، سپیدهدم، پگاه،
بامداد
بام، صبح، صبح زود، نزدیک طلوع آفتاب، سپیدهدم،
سپیده دمان
به وقت سپیدۀ صبح، به وقت سپیدهدم، سحرگاهان،
معادل ابجد
125