معنی سناتور

لغت نامه دهخدا

سناتور

سناتور. [س ِ ت ُ] (فرانسوی، اِ) وکیل مجلس اعیان. وکیل مجلس سنا.

فرهنگ معین

سناتور

(س) [فر.] (اِ.) عضو مجلس سنا، نماینده مجلس اعیان.

فرهنگ عمید

سناتور

عضو مجلس سنا،

فارسی به عربی

سناتور

عضو مجلس الشیوخ

فرهنگ فارسی هوشیار

سناتور

وکیل مجلس

حل جدول

سناتور

نماینده مجلس سنا


سناتور آمریکایی

هوون

مترادف و متضاد زبان فارسی

سناتور

عضو سنا، عضو مجلس‌اعیان، نماینده مجلس اعیان

فارسی به انگلیسی

فارسی به ایتالیایی

واژه پیشنهادی

نویسنده فیلم سناتور

فریدون جیرانی، جیرانی


کارگردان فیلم سناتور

مهدی صباغ زاده، صباغ زاده


موسیقی فیلم سناتور

مجید انتظامی

مجید انتظامی


فیلمبردار فیلم سناتور

رضا بانکی

معادل ابجد

سناتور

717

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری