معنی سلوکیه

حل جدول

فرهنگ پهلوی

داناک

دوشیزه ای از شهر سلوکیه

نام های ایرانی

زگما

دخترانه، نام پلی در زمان سلوکیان که سلوکیه را به شهر آپاما وصل می کرد

لغت نامه دهخدا

پیه ری

پیه ری. [پی ِ] (اِخ) (سلوکیه ٔ...) پیِری. نام شهر بزرگی از سلوکیدا یعنی قسمت جنوب شرقی کیلیکیه و جنوب کماژن و سوریه ٔ علیا به عهد سلوکیها و آن بندر بزرگ سوریه ٔ سلوکی محسوب میشد و در کنار رود ارن تس ساخته شده بود و سلوکیه ٔ پیه ری (مقدونی) بدان گفتند که از دیگر سلوکیه ها ممتاز باشد. (ایران باستان ج 3 صص 2064 و 2112).


ستراتونیس

ستراتونیس. [س ُ] (اِخ) دختر آن تیوخوس [از پادشاهان سلوکیه] که به آریارات پسر آریارامن پادشاه کاپادوکیه داده است. (از ایران باستان ص 2075 و 2130).


اروسیوس کلاروس

اروسیوس کلاروس. [اِ کْلا / ک ِ] (اِخ) یکی از سرداران طرایانوس (تراژان) که با یولیوس آلکساندر سلوکیه را تسخیر کردند و برای مجازات شورشیان شهر را آتش زدند. (ایران باستان ص 2485).


اسران

اسران. [اُ رُ اِ] (اِخ) شهری در بین النهرین بزمان سلوکیه و اشکانیه. این شهر ابتدا به انطاکیه کالی ره موسوم بود و عنوان نیم بربری را بدو داده بودند و بعدها اِدِس (اورفا) نامیده شد. (ایران باستان ص 88، 2087، 2088، 2113، 2328). رجوع به اسرهه شود.


بلاش سوم

بلاش سوم. [ب َ ش ِ ِس وْ وُ] (اِخ) بیست وششمین پادشاه اشکانی (جلوس 148 یا 149- وفات 190 یا 191م.) جانشین بلاش دوم. در زمان او مملکت اشکانی دگربار وحدت یافت ولی صلحی که در امپراطوری هادریانوس با اشکانیان ایجاد شده بود، بهم خورد. بلاش سوم در زمان مارکوس آورلیوس ارمنستان را گرفت سپس به سوریه حمله کرد. رومیان ل.آ. وروس، و آ.کاسیوس را به جلوگیری او فرستادند (162م.) بلاش شکست خورد و رومیان بابل و سلوکیه و تیسفون را گرفتند، و کاسیوس سلوکیه را ویران کرد و کاخ سلطنتی تیسفون را آتش زد (164م.)، و اگرچه بروز طاعون بین رومیان باعث عقب نشینی آنان شد، ارمنستان و قسمتی از بین النهرین در دست آنها ماند. جانشین او بلاش چهارم بوده است. (از دایرهالمعارف فارسی) (از فرهنگ فارسی معین). و رجوع به تاریخ ایران باستان ص 2494 شود.


گابریل

گابریل. [ی ِ] (اِخ) اسقف هراتی که از راه بسیار دور آمده بود تا در مجمعی که آکاس در زمان سلطنت ولاش دعوت کرده بود شرکت کند و این مجمع در سلوکیه (سلوسی) منعقد شود و فقط دوازده اسقف در آن شرکت کردندکه از آنجمله گابریل است. و سه قانون مهم در آنجا بتصویب رسید و اصول مذهبی نسطوری مذهب قطعی و منحصر عیسویان ایران شد. (ایران در زمان ساسانیان ص 206).


کماژن

کماژن. [ک ُم ْ ما ژِ] (اخ) کشور باستانی در شمال شرقی سوریه و در مشرق کاپادوکیه و پایتخت آن ساموزات بوده است. (از لاروس). کشوری بود بین کیلیکیه و کاپادوکیه وبین النهرین. در اواسط قرن دوم پیش از میلاد که قدرت سلوکیه رو به ضعف نهاد در کماژن سامس نامی سلسله ٔ حکمرانان کماژی را تأسیس کرد. (از ایران باستان ج 3 ص 2064 و 2087). و رجوع به ایران باستان صفحات 1101 و 2087 و 2455 و 2456 شود.


لاادیسه

لاادیسه. [اُ س ِ] (اِخ) نام شهری از جمله ٔ شصت شهر که سلکوس، به گفته ٔ مورخین، بنا کرد و آن را به نام مادر خویش نامید و یکی از چهار شهر بزرگ سلوکیدا یعنی بزرگترین ایالت دولت سلوکی در مغرب بود سه شهر دیگر عبارت بودند از: انطاکیه، سلوکیه، پیه ری و آپام آ. بندر یا شهر لاادیسه در دامنه ٔ کوهی واقع بود که تاک بسیار داشت. (ایران باستان ج 3 ص 2063 و 2064 و 2112). رجوع به لاذقیه و لاتاکیه شود.


تری فون

تری فون. [ت ْ ف ُ] (اِخ) مرحوم پیرنیا در ایران باستان ج 3 از دو نفر بنام تری فون ذکر میکند یکی در ص 2089 در شرح سلسله ٔ سلوکی های سوریه که او را تری فون یادیودت (142- 138 ق.م.) ذکر کرده و در حاشیه آورده: (که بعضی «فیلوپاتر» نوشته اند) این تری فون پس از آن تیوخوس سوم نهمین پادشاه سلوکیه است که در سوریه سلطنت کرده است (پس از آن تیوخوس ششم و پیش از آن تیوخوس هفتم). و رجوع به ماده ٔ بعد و ایران باستان ج 3 ص 2169 و 2229 شود.


تیسفون

تیسفون. (اِخ) پهلوی «ته سی فون ». (شهرستانهای ایران، مارکوارت ص 60). معرب آن طیسفون. (معجم البلدان). تیسفون پایتخت دولت شاهنشاهی و مقر شاهنشاه ایران در عهد ساسانی بود.تیسفون به معنی خاص نام شهری عمده از مجموعه ٔ شهرهایی بود که آنها را به زبان سریانی ماحوزه و ملقب به ملکا (یعنی شهرهای پادشاه) و گاهی مذیناتا یا مذینه (شهرها) میخواندند. عرب این لفظ را به المدائن تعبیر کرده است. چنین حدس زده میشود که مجموع این شهرها را به زبان پهلوی شهرستان میخوانده اند و ظاهراً کلمات سامی مذکور ترجمه ٔ آن است. در قرن آخر دولت ساسانیان مداین شامل هفت شهر بود: شهر تیسفون. شهر رومگان. شهر وه اردشیر. (سلوکیه).درزنیدان. ولاشاباذ. محله ٔ اسپانیر. محله ٔ ماحوزا. (حاشیه ٔ برهان چ معین). رجوع به ایران باستان ج 3 و طیسفون در همین لغت نامه و دایره المعارف فارسی شود.

معادل ابجد

سلوکیه

131

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری