معنی سخنچینی
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
دوبههمزنی، سعایت، غمز، خبرکشی، نمامی
سخنچینی کردن
سعایت کردن، دوبههم زدن، خبرکشی کردن، نمامی کردن
سعایت
بدگویی، تهمت، زفت، سعایه، سخنچینی، غمز، نمامی، سخنچینی کردن، تهمت زدن
تضریب
دوبهمزنی، سخنچینی، فتنهانگیزی، نمامی، سعایت کردن، سخنچینی کردن، فتنه برانگیختن
ماشی
به رنگ ماش، سخنچینی، رونده
فرهنگ عمید
معادل ابجد
783