معنی ساز بادی

لغت نامه دهخدا

ساز بادی

ساز بادی. [زِ] (ترکیب وصفی، اِمرکب) آلت موسیقی از ذوات النفخ که با دمیدن نفس آدمی یا هوا نغمه کند. چون نی و شیپور و ارغنون. رجوع به ساز و ذوات النفخ شود.


بادی

بادی. (ص نسبی) منسوب به باد.
- انجیر بادی، تین بادی، انجیر پیش رس و انجیر بادی در فارس معدودی ثمر انجیر است که پیش از رسیدن دیگر انجیرهای درختی پوچ و پرباد و کم مزه رسد.
- بواسیر بادی، نوعی از بواسیر.
- چراغ بادی، چراغ سیمی (در تداول عامه). چراغ فنری.
- کشتی بادی، کشتی دارای بادبان. کشتی باشراع.

حل جدول

ساز بادی

شیپور، سرنا، ترومپت، نی

سرنا


نوعی ساز بادی

آکاردئون

صور


ساز بادی فرنگی

ابوا

توبا، شیپور


ساز بادی چوبی

ابوا


ساز بادی سنتی

آکارینا


ساز بادی قدیمی

کرنا

فرهنگ عمید

بادی

کارکننده با باد: آسیای ‌بادی، کشتی بادی، سازهای‌ بادی،
ویژگی وسیله‌ای ارتجاعی مانند لاستیک که آن را از هوا پر می‌کنند: قایق بادی،
ویژگی سلاحی که با فشار هوا گلوله را پرتاب می‌کند: تفنگ بادی،

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

ساز بادی

85

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری