معنی زمینه

زمینه
معادل ابجد

زمینه در معادل ابجد

زمینه
  • 112
حل جدول

زمینه در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

زمینه در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • اساس، سابقه، شالوده، طرح، عرصه، متن، نقشه، نمودار
فرهنگ معین

زمینه در فرهنگ معین

  • سطح هر چیز، متن هر چیزی مانند پرده نقاشی، موضوع، سوژه، طرح، نقشه، موقعیت، وضعیت. [خوانش: (زَ نِ) (اِ. )]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

زمینه در لغت نامه دهخدا

  • زمینه. [زَ ن َ / ن ِ] (اِ) سطح هر چیز. (فرهنگ فارسی معین). || متن چیزی از قبیل پرده ٔ نقاشی و غیره. (فرهنگ فارسی معین). سطح چیزی غیر از اشکال و صور آن. بوم. متن. مقابل گل. مقابل گل و بته. مقابل حاشیه: قالی زمینه سرمه ای. شال زمینه لاکی. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا): یکطرف زمینه ٔ آن (مجسمه) از دانه های برجسته شبیه تخم کرم ابریشم بود. (سایه روشن صادق هدایت ص 18). || طرح. نقشه. (فرهنگ فارسی معین). طرح. پیکره. گَردَه. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

زمینه در فرهنگ عمید

  • سطح و روی چیزی،
    [مجاز] طرح، نقشه،
    [مجاز] موضوع،
    [مجاز] متن،
    چیزی که نقشه روی آن کشیده می‌شود،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

زمینه در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

زمینه در فارسی به عربی

  • ارض، اساس، تصمیم، تضاریس، جزر، خلفیه، رسم تخطیطی، قاعده، موضوع، میل، اَخْتِصاصٌ. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار

زمینه در فرهنگ فارسی هوشیار

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید