معنی رزرو

لغت نامه دهخدا

رزرو

رزرو. [رِ زِرْوْ] (فرانسوی، اِ) اندوخته. (فرهنگ فارسی معین) (لغات فرهنگستان). ذخیره. (یادداشت مؤلف) (فرهنگ فارسی معین). || یدکی. (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ عمید

رزرو

اندوخته، ذخیره، پس‌انداز،

فرهنگ فارسی هوشیار

رزرو

ذخیره، پس انداز

فارسی به ایتالیایی

رزرو

prenotazione

فرهنگ معین

رزرو

یدک، (در بازی های تی می) بازیکنی که در مواقع لزوم با نظر مربی جانشین بازیکن اصلی تیم شود. ذخیره (فره)، آن چه که برای استفاده کسی کنار گذاشته می شود. [خوانش: (رِ زِ) [فر.] (اِ.)]

حل جدول

رزرو

ذخیره

ذخیره کردن

مترادف و متضاد زبان فارسی

رزرو

پس‌انداز، ذخیره، یدکی

فارسی به انگلیسی

رزرو

Backup, Booking, Stand-In


بازیکن‌ رزرو

Second-Stringer


رزرو شده‌

Reserved


رزرو کردن‌

Bespeak

فارسی به عربی

رزرو

احتیاط


رزرو کردن

کتاب


رزرو شده

محجوز

معادل ابجد

رزرو

413

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری