معنی رجزخوانی
لغت نامه دهخدا
رجزخوانی. [رَ ج َ خوا / خا] (حامص مرکب) خواندن شعر رجز. || دعوی و غالباً به لاف. (یادداشت مرحوم دهخدا).
فارسی به انگلیسی
Rodomontade
فرهنگ معین
(~. خا) [ع - فا.] (حامص.) خود - ستایی.
فرهنگ عمید
[مجاز] خودستایی،
[قدیمی] خواندن اشعار به هنگام نبرد جهت مفاخرت، عمل رجزخوان،
حل جدول
خودستایی
لاف پهلوانی زدن، رجزخوانی در برابر حریف
اشتلم
لاف پهلوانی زدن- رجزخوانی در برابر حریف
اشتلم
خودستایی
رجزخوانی
خودبینی، رجزخوانی، غرور، لاف
خودبینی، لاف، رجز، رجزخوانی
لاف زنی
رجزخوانی
لافزنی
رجزخوانی
اشتلم
لاف پهلوانی زدن، رجزخوانی در برابر حریف
گویش مازندرانی
رجزخوانی در دعوا
مترادف و متضاد زبان فارسی
معادل ابجد
877