معنی دیرکرد

لغت نامه دهخدا

دیرکرد

دیرکرد. [ک َ] (مص مرکب مرخم، اِمص مرکب) دیرکردن. عقب افتادن. تأخیر. تعویق، جریمه ٔ دیر کرد، زیان تأخیر در پرداخت، چک شما هفت روز دیر کرد دارد، هنگام دریافت آن بتأخیر افتاده است.

فارسی به ترکی

مترادف و متضاد زبان فارسی

دیرکرد

تاخیر، عقب‌افتادگی

فرهنگ معین

دیرکرد

(کَ) (مص مر.) = دیر کردن: عقب افتادن، تأخیر.

فرهنگ عمید

دیرکرد

دیر کردن،
دیر شدن،
(بانکداری) عقب ‌انداختن پرداخت وجه سند،
تٲخیر،

حل جدول

فارسی به عربی

دیرکرد

تاخر، أبطَأَ

واژه پیشنهادی

انگلیسی به فارسی

lag time

دیرکرد

ترکی به فارسی

ته هیر

دیرکرد

معادل ابجد

دیرکرد

438

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری