معنی دوباره

دوباره
معادل ابجد

دوباره در معادل ابجد

دوباره
  • 218
حل جدول

دوباره در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

دوباره در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • ازنو، مجدد، مجدد، مجدداً، مکرراً
لغت نامه دهخدا

دوباره در لغت نامه دهخدا

  • دوباره. [دُ رَ / رِ] (ص نسبی، ق مرکب) کرت ثانی. کرت دیگر. باز. مره اخری. بار دیگر. دیگر بار. دومرتبه. کرت دوم. مقابل یکباره. نیز. ایضاً. دگربار. مجدداً. از نو. دیگر باره. دفعه ٔ دوم. از سر. (یادداشت مؤلف). مکرر، چون حیات دوباره و عمر دوباره. (آنندراج). دودفعه و مکرر. (ناظم الاطباء): اعاده؛ دوباره گفتن [سخن را]. (منتهی الارب).
    پس مرا خون دوباره می ریزی
    من به خونابه باز می غلطم.
    خاقانی.
    مطربی دور از این خجسته سرای
    کس ندیدش دوباره در یک جای. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

دوباره در فرهنگ عمید

  • دو دفعه، دو مرتبه،
    (صفت) مکرر، کاری که برای بار دوم صورت گیرد،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

دوباره در فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

دوباره در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

دوباره در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

دوباره در فرهنگ فارسی هوشیار

فارسی به ایتالیایی

دوباره در فارسی به ایتالیایی

فارسی به آلمانی

دوباره در فارسی به آلمانی

  • Noch einmal [adverb], Wieder, Wiederum, Zurück
واژه پیشنهادی

دوباره در واژه پیشنهادی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید