معنی درگیری

لغت نامه دهخدا

درگیری

درگیری. [دَ] (حامص مرکب) حالت و چگونگی درگیر شونده. || گرفتاری. و رجوع به درگیر و درگیر شدن شود.

فارسی به انگلیسی

درگیری‌

Antagonism, Entanglement, Implication, Incident, Involution, Involvement, Skirmish, Struggle, Tangle, Unpleasantness

حل جدول

درگیری

مرافعه

غائله

منازعه، دعوا


درگیری ها

مجادلات

منازعات


درگیری لفظی

مجادله


جنگ و درگیری

مصاف


بحران و درگیری

تنش


درگیری و جدال

تنش

فارسی به عربی

درگیری

تدخل، زعم، اِحْتکاکٌ


درگیری کلامی

تَشاحَنَ تشاحُنا


درگیری بالا گرفت

اِحْتَدَمَ الصَّراعُ

فارسی به ایتالیایی

درگیری

conflitto

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

درگیری

444

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری